سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی کـه خویشتن را نشناسـد، از راه نجات دور افتـد و در گمراهی و نادانی ها درافتد . [امام علی علیه السلام]
مبانی نظری و عملی توسعه در مفهوم اسلامی بر اساس قرآن و روایات (2 - پایگاه مقالات علمی مدیریت
  • پست الکترونیک
  • پارسی یار
  •  RSS 
  • بانک مقالات موضوع بندی شده
  • درباره مدیر پایگاه
  • عنوان مقاله: مبانی نظری و عملی توسعه در مفهوم اسلامی بر اساس قرآن و روایات (2)
    مولف/مترجم:
    موضوع: مدیریت اسلامی
    سال انتشار(میلادی): 2004
    وضعیت: تمام متن
    منبع: فصلنامه اندیشه صادق، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع)، شماره 6-7
    تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت  www.SYSTEM.parsiblog.com
    2-2-2- علم
    این علم از طریق شنیدن، دیدن و مسأله مهم قلب و فواد انتقال می یابد. شنیدن به عنوان ابزار این علم آنقدر مهم است که »یعقلون« و »یسمعون« در یک عرض مطرح می شود. »فتکون لهم قلوب یعقلون بها او اذان یسمعون بها«55 [55] و بر عکس آن هم وجود دارد »ام تحسب انهم ان اکثرهم لا یسمعون او لا یعقلون«56 [56] و کسانی که از خداوند می خواهند تا به دنیا بازگشته و عمل صالح انجام دهند اول بینایی و شنوایی و سپس بازگشت، از خداوند طلب می کنند. »ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا انا موقنون«57 [57].


    نکته مهم و قابل توجه مربوط به کارکرد قلب است. نخست اینکه ایمان به قلب وارد می شود: »و لما یدخل الایمان فی قلوبکم«58 [58]. دوم اینکه سکینه نیز به قلب نازل می شود :»انزل السکینه علی قلوب المؤمنین«59 [59]. سوم اینکه جایی که خاضع و خاشع می شود قلب است؛ »اذا ذکر الله و جلت قلوبهم«60 [60] و »ان تخشع قلوبهم لذکرالله«61 [61] چهارم اینکه امتحان و آزمایش مؤمنین نیز از قلب آنان آغاز می شود؛ »اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی«62 [62]. پنجم اینکه با ایمان آوردن قلب هدایت می شود. به عبارت دیگر هم ایمان با قلب است و  هم هدایت در قلب است؛ »من یؤمن بالله یهد قلبه«63 [63] و به همین خاطر وقتی که ایمان آوردیم و هدایت شدیم از خدا می خواهیم که قلوب ما را از شر شیطان محافظت کند.»ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا«64 [64] ششم محل اطمینان و آرامش نیز قلب است: »الا بذکر الله تطمئن القلوب«65 [65] و همینطور در آیه »قالوا نرید ان تاکل منها و نطمئن قلوبنا«66 [66]. البته این موارد همگی درباره ویژگی‌های مثبت قلب بود که به آن پرداخته شد ولی درون قلب می تواند موارد مخالفی نیر صورت گرفته و باعث ضلالت و گمراهی گردد. این موارد عبارت است از : اینکه قلب دچار قساوت و سختی می شود؛ »ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره«67 [67]. جایی که مهر زده شده و باعث دوری از خدا می شود در همین قلب است؛ »ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم«68 [68] لذا قلب امکان بیماری و مرض دارد که این مرض زمینه افزایش و کثرت گناه را فراهم می کند ؛»فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضاً«69 [69]. در صورتی که قلب کارکرد و عملکرد خود که فهمیدن و علم داشتن است فراموش کرده و انجام ندهد، خداوند بر آن مهر زده و باعث گمراهی می شود؛ »کذلک یطبع الله علی قلوب الذین لا یعلمون«70 [70] نکته مهم دیگر  این که آنچه که باعث می شود که انسان بینایی خود را از دست داده و معارف الهی را نبیند نابینایی قلب است؛ »فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور«71 [71] مقایسه پلیدی آیه 100 یونس و 125 سوره توبه بسیار آموزنده است، زیرا در آن آمده »و اما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً الی رجسهم«72 [72] که مشخص می کند رجس برای قلوبی است که از آن استفاده نشده و مریض شده است، کما اینکه رجس برای کسانی است که از عقل خود استفاده نکردند، پس استفاده از قلب باعث عقل می شود »ام لهم قلوب یعقلون بها«73 [73] البته این نکته قابل توجه است که آنچه باعث می شود تا خداوند از آنان روی برگرداند خود آنان می باشند. »فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم«74 [74]. به طور خلاصه باید گفت : عقل از رکن علم شکل یافته که این علم از حوزه شنیدن، دیدن و ادراکات قلبی تغذیه می گردد و در بعضی آیات وقتی که اشاره می کند صم بکم باعث بی تعقلی است، پس علت این شنیدنی که باعث شنیدن نیست و انسان »صم« می شود قفل و مهری است که بر قلب آنان زده شده است »بل نطبع علی قلوبهم فهم لا یسمعون«75 [75] و »و طبع الله علی قلوبهم فهم لا یعلمون«76 [76].
    درباره قسمت اول عقل که علم می باشد فقط اثبات می شود که باید این علم و شناخت آگاهی به وجود آید تا عقل حرکت خود را آغاز کند ولی خود این علم را می توان در تقسیمات دیگری آورده و به آن پرداخت »یعلمون ظاهراً من الحیاه الدنیا و هم عن الآخره غافلون«77 [77]. این آیه درباره اینکه علم به دنیا و آخرت متوجه است تأکید دارد و درباره علم حیات دنیا، ظاهر و باطنی وجود دارد که وقتی فقط ظاهر دنیا را فراگرفتیم و از باطن دنیا غافل شدیم آنگاه از آخرت هم غافل شده ایم.
    علم آخرت به چند نکته توجه دارد، نخست اشاره به »و یعلمون ان الله هم الحق المبین«78 [78] که بحث توحید است. البته مجموعه علوم آخرتی در حوزه غیب است :»ان لو کانوا یعلمون الغیب مالبثوا فی العذاب المهین«79 [79]. مرحله دیگر علم متوجه نبوت است که اشاره تنبیهی دارد. »و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً و نذیراً و لکن اکثر الناس لا یعلمون«80 [80] و یا این که به صراحت اشاره می کند »و اعلموا ان فیکم رسول الله«81 [81] درباره معاد نیز اشاره دارد که »ثم یجمعکم الی یوم القیامه لا ریب فیه و لکن اکثر الناس لا یعلمون«82 [82]. این مفهوم با عبارت دیگر نیز بیان گردیده است :»و اتقوا الله و اعلموا انکم ملاقوه و بشر المؤمنین«83 [83] و »اتقوا الله و اعلموا انکم الیه تحشرون«84 [84]. لازم به ذکر است بیان قرآن درباره خداوند و در قالب امر اعلموا به موارد ذیل متوجه است؛ »ان الله مع المتقین85 [85] و آیه »ان الله شدید العقاب«86 [86] و آیه »ان الله عزیز حکیم«87 [87] و آیه »بکل شیء علیم«88 [88] و آیه »بما تعملون بصیر«89 [89] و آیه »ان الله غفور رحیم«90 [90] و آیه »ان الله سمیع علیم«91 [91] و آیه »ان الله غنی حمید«92 [92]. ولی خلاصه این مطالب همان بیان نیاز و احتیاج به علم توحید معاد و نبوت است که در این آیات قابل توجه و بررسی می باشد. ولی دسته دیگر از آیات که به مسأله علم توجه دارند، در علم دنیا به مواردی که نفع دارند متوجه می باشند، زیرا علومی که ضرر و زیان دارند وجود دارد؛ »و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم«93 [93] که مربوط می شود به علومی که »یفرقون بین المرء و زوجه«94 [94] و باعث جدایی زنان از مردان می گردد که ظاهراً علم سحر است »و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر«95 [95]. لذا در بحث علوم به علمی که در مرحله اول نفع داشته باشد و در مرحله دوم امری بر آن وجود داشته باشد، توجه می کنیم.
    نخست علم به آنچه که مربوط به حدود الله است که می بایست فراگرفته شود؛ »فتلک حدود الله یبینها لقوم یعلمون«96 [96]. دوم علم به کتاب و حکمت مورد توجه است »یعلمه الکتاب و الحکمه«97 [97]. سوم علم به آن چیزهایی که احتیاج و لازم است »و آتاه الله الملک و الحکمه و علمه مما یشاء«98 [98] که آن چیزی که می خواهند شامل همه نیازهای مادی است که در این آیه مربوط به طالوت و جالوت است. چهارم یادگیری صنعت جنگ و دفاع در برابر دشمن »و علمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم …«99 [99] که این آیه نیز به مسایل مربوط به صنعت زره سازی اشاره می کند که حضرت داود این علم را فراگرفت و برای حفاظت سربازان، از دشمن استفاده کرد. پنجم وقتی در داستان حضرت ویوسف دقت می کنیم متوجه می شویم که در آیه »رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل الاحادیث«100 [100] منظور از احادیث رؤیا و خوابها نیست، بلکه مسائل و مطالبی است که اتفاق می افتد و مسأله مهم آن زمان قحطی و خشکسالی بوده و خداوند به حضرت یوسف علم کنترل و مدیریت این مسأله را می آموزد که به طور مشخصی درباره مسائل دنیا می باشد. ششم در داستان حصرت سلیمان نیز این آیات بسیار مهم می باشد. »قال الذی عنده علم من الکتاب أنا ءاتیتک به قبل ان یرتد الیک طرفک«101 [101]. این علم کتاب که در حوزه علوم قرار گرفته است اهمیت بسیار زیادی دارد، وقتی حضرت سلیمان می خواهد تا تخت ملکه سبا را حاضر کند، ابتدا عفریتی از جن این امر را به عهده می گیرد و اعلام می کند که قبل از اینکه محل را ترک نمایی تخت حاضر می شود و تأکید می کند »انی علیه لقوی امین«102 [102]. ولی کسی که مقداری از علم کتاب نزد اوست حمل تخت از این مسیر بسیار طولانی بین سرزمین سلیمان و ملکه سباء را در چشم بر هم زدنی به انجام می رساند. اهمیت این مسأله در بحث توسعه بسیار زیاد است که توضیح داده خواهد شد. در ادامه درباره اشتباه ملکه سباء درباره آب و آبگینه و این که وی در برخورد با این جهل و نادانی از عبارت »ظلمت نفسی« استفاده می کند، بسیار مهم است.
    نکات و نتایج مهمی که از بحث علم می توان دریافت به این شرح است؛ نخست اینکه بحث علم در قرآن منحصر در علوم توحیدی نیست و علوم دیگری نیز در قرآن به رسمیت شناخته شده که در راستای زندگی توحیدی است، ولی به جنبه ها و حوزه های مادی بشر توجه دارد، لذا همان مقدار که یادگیری علم توحید در ایمان مؤثر است، یادیگری علومی که عزت و اقتدار و تفوق و تسلط مسلمانان را اخذ و حفظ کند نیز می تواند ایمان آور باشد و انحصار ایمان آوردن در علوم معنوی نمی تواند کارساز باشد. دومین نتیجه از این بحث این است که راه رسیدن به تسخیر و تسلط بر عالم ماده فقط از طریق معابر مادی نیست، بلکه علومی نیز وجود دارند که می توانند از طریق غیر مادی بر مادیات مؤثر باشند. بنابراین انحصار علوم در علوم تجربی و کارآمدی آن در عرصه های اجتماعی قابل قبول نمی باشد. سومین نتیجه این بحث تأکید فراوان قرآن در بحث علوم است، به طوری که آیاتی که با »اعلموا« در قرآن وجود دارند به حدود سی آیه می رسد که نشانه تأکید قرآن در این حوزه است. البته عبارت یعلمون و تعلمون به عنوان یک ارزش در دهها آیه آمده است. چهارمین نتیجه این که بحث علم به خاطر آسیبهای احتمالی که در آن متصور است با تقوی حمایت شده است،
    به طوری که امر علم آموزی با امر به تقوی در بسیاری از آیات مشهود است و به عبارت دیگر مقدمه علم، تزکیه است که در آیات قرآن تقدیم یزکیکم بر یعلمکم به چشم می خورد. نتیجه آخر اینکه دامنه بحث علم بسیار پهناور است و می بایست بیش از پیش به آن پرداخت و حوزه های آن را شناسایی و تشریح نمود.
    2-2-3 عزم
    درباره علم به عنوان رکن مهم عقل به نتیجه رسیدیم، ولی درباره اینکه عزم از کجا قابل توجه بوده و در کل معنی عزم چه می باشد باید به طور اجمال مطالبی را مطرح کرد. برای اینکه هر فعلی به وقوع بپیوندد چند مسأله اتفاق می افتد. اول، شناخت مسأله؛ دوم، قبولِ پذیرش به آن؛ سوم، نیت برای انجام آن؛ چهارم، تصمیم نهایی و پنجم انجام عمل. این مراحل برای هر فعل مورد تصور است، یعنی اگر تمامی شناختها و علوم حاصل شود ولی تصمیم جدی برای انجام آن عمل گرفته نشود، تعقل صورت نگرفته است. به طور مثال اگر ما از وجود چاه در سر راه اطلاع داشته ولی در آن بیفتیم عاقل نیستیم، اگر تصمیم داشته باشیم هیچ گاه در چاه نیفتیم، ولی به خاطر عدم اطلاع از یک مسیر در چاه آن بیفتیم باز هم عاقل نیستیم. لذا جایگاه عزم، فاصله بین علم و عمل است و در واقع زمان پیش از انجام عمل عزم است. بنابراین عزم اعم از عمل است و فراتر از آن می باشد.
    در بعضی آیات که عقل را مطرح می کند متوجه نکاتی می شویم که ما را در بحث عزم یاری می‌کنند؛ »أتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و أنتم تتلون الکتاب افلا تعقلون«103 [103]. این آیه درباره عده ای که قرآن می خوانند و علم اجمالی درباره نیکی پیدا می کنند، بعد از آن مردم را به انجام نیکی دستور می دهند، ولی خود انجام نمی دهند خطاب بی عقل دارد. لذا نشان می دهد فقط دانستن و امر کردن کافی نیست بلکه باید تصمیم و عزم برای انجام هم داشت. درباره آیه »ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون«104 [104] نیز گفته شد بحث صم مخالف با سمع و از روشهای علم است ولی درباره بکم معنی لال آمده است و در واقع لال بودن جسمی فقط مورد نظر نبوده و ناگویایی دیگری مورد نظر است. در صم ما دریافت نمی کنیم ولی در بکم ما آنچه دریافت کرده ایم اعلام نمی کنیم. لذا جنس صم و بکم از یک ماده نیست. از آنجا که عزم اعم از عمل است و چه بسا کسی که عزم عبادت داشته و مسلمان می شود، حتی یک رکعت هم نماز نمی گذارد ولی خداوند وی را در بهشت داخل می کند، زیرا اگر مهلت داشته و زنده می ماند حتما انجام می داد.
    نتایجی که از بحث عزم می توان دریافت عبارت است از : نخست اینکه عزم جدی ترین اقدام قبل از وقوع عمل است که فاصله آن با فعل بسیار اندک است. دوم اینکه عزم تمام کننده بحث عقل است و هر مقدار که علم بوجود آید ولی عزم انجام آن به وجود نیاید باعث ایجاد فضای عقلانیت نخواهد بود. لذا جایگاه عزم از اهمیت بالایی برخوردار است. نکته سوم اینکه برای انجام یک فعل و عمل چند مرحله قابل تصور است که می تواند کمی تغییر نیز داشته باشد. ابتدا نیت است، دوم جمع آوری اطلاعات و فراگیری علم است، سوم خواستن است، چهارم اراده کردن است و پنجم عزم می باشد که اوج حرکت محسوب شده و بعد از آن فعل به وقوع می پیوندد. در این حالت در صورت انجام فعل اجر آن محفوظ خواهد بود. نکته چهارم اینکه بعد از طی این مراحل و رسیدن به مقطع و مرحله عزم، قرآن امر به توکل می کند و لذا جایگاه توکل بعد از نیت، جمع آوری اطلاعات و عام آموزی، تحلیل و دقت در جوانب مشاوره است. در این حالت به نقش عوامل غیر مادی برای صحت عمل تأکید کرده و حضور عوامل مادی را نیر لازم می داند. نکته پنجم این که در قرآن کریم در بحث عزم به بحث صبر و تقوی اشاره می کند و شرط می کند اگر صبر کنید و تقوی پیشه سازید این نشانه عزم است. لذا عزم واقعی و دینی زمانی محقق می شود که صبر و تقوی در آن لحاظ گردیده شود. نکته ششم اینکه هرچند آیات مربوط به عزم در قرآن محدود می باشد ولی جایگاه آن از تعیین کنندگی خاصی برخوردار است. مراحل تصمیم سازی و قدرت انجام درستها و بایدها مسأله حساسی است که نقش انسان و اراده او بسیار اهمیت دارد. بنابر این کسی که نمی تواند پروژه تصمیم گیری را اجرا نماید عاقل نبوده و پیامد آن نمی تواند وارد حوزه ایمان شود. بحث عزم در ارتباط با موضوع توسعه اسلامی بسیار قابل توجه است. آنچه که باعث می شود بسیاری از امور ناقص بماند و انجام آن به زمان های طولانی سپرده شود همین نقصان در عزم مسلمانان است. زیرا علم اجمالی به درست بودن بسیاری از مطالب وجود دارد ولی اینکه به عمل نزدیک نمی شود، ناشی از ضعف در عزم است و امری است که متوجه ابعاد مادی شخصیت انسان بوده و باید پردازش شود و در نهایت با توکل به انجام نهایی برسد.
    2-2-4 اذن
    در بعضی از آیات قرآن نکته بسیار مهمی به چشم می خورد. »افتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون«105 [105] پیامبر انتظار داشت که یهودیان بعد از شنیدن کلام خدا ایمان بیاورند ولی قابل توجه است که یهود هم علم دارد و هم عقل به خرج داده ولی باز هم ایمان نمی آورد؛ لذا در اینجا یک نکته مهم پوشیده مانده است و آن مسأله مهم اذن است، یعنی تا اراده خداوند نباشد این حرکت قلب، سمع، بصر و عقل هیچکدام به نهایت نرسیده و منجر به ایمان نمی گردد. ولی نکته دیگر این است که این اذن عاملی مجزا از عقل است یا اینکه مرحله ای در حین اجرای مراحل عقل و مسأله دیگر توجه به این نکته است که چرا  وقتی ما تمام مراحل یافتن علم را طی کرده ایم نیاز به عامل دیگر وجود پیدا می کند. برای پاسخ به این مسأله دامنه اذن خدا را کمی بررسی می نماییم. به نظر می رسد که در عالم وجود نه فقط ایمان بلکه هرچیز دیگر نیز تابع این اذن می باشد؛ »ما کان لرسول أن یاتی بآیه الا باذن الله لکل اجل کتاب«106 [106] آمدن و رساندن آیات ره اذن خداست، غلبه بر دشمن به اذن خداست: »کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله«107 [107] مرگ به اذن خداوند است:‌»و ما کان لنفس أن تموت الا باذن الله«108 [108] پیروزی به دست و به اذن خداوند است؛ »فهزموهم باذن الله و قتل داود جالوت«109 [109] خروج از ظلمت و وارد شدن به نور به اذن خداوند است؛ »انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم«110 [110]، شفاعت به دست خداوند است: »من ذالذی یشفع عنده الا باذنه«111 [111] معجزات پیامبران به اذن خداوند انجام می گیرد: »تبرئ الاکمه و الابرص باذنی«112 [112] »فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنی«113 [113] رسیدن مصیبت به اذن خداوند است؛ »ما اصاب من مصیبه الا باذن الله«114 [114] این که آسمان و زمین برافراشته است به اذن خداست ؛ »و یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه«115 [115]
    این مجموعه از آیات که درباره اذن آمده دایره بسیار پهناوری را برای ما ترسیم می کند به طوری که هیچ مسأله خارج از اذن خدا اتفاق نمی افتد. برای این که اجرای عملیات اذن را متوجه شویم لازم است که باز از آیات قرآن مدد بگیریم: »و لقد صدقکم الله وعده اذ تحسونهم باذنه حتی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم من بعد ما أرئکم ما تحبون…«116 [116] این آیه اشاره می کند به حادثه جنگ احد که خداوند وعده فتح و پیروزی می دهد که به اذن خدا اختلال می شود ولی این اذن در سه حالت است که منفی گردیده و دیگر ایمان دچار حاصل نمی شود. این موارد در قرآن با عبارات ؛ نخست: »فشلتم«. دوم: »تنازعتم فی الامر«. سوم: »عصیتم« آمده است. لذا برای این که اذن خدا به ما تعلق گیرد و عقل بتواند به ایمان برسد چند مسأله قابل توجه می شود اول این که تلاش و کوشش نماییم. دوم این که وقتی که امر خدا و رسول آمد دیگر سکوت کرده و با هم نزاع نکنیم و سوم این که دچار نافرمانی نشویم. برای فهم جهت نافرمانی نیز باز به سراغ قرآن رفته و از آن یاری می طلبیم؛ »تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر«117 [117] این آیه وسعت اذن خدا را توضیح می دهد که مربوط به »کل امر« است. درباره امر در مباحث بعد بیشتر توضیح خواهیم داد ولی امر به طور کلی هم در برابرخلق مورد توجه قرار می گیرد و هم در معنای فرمان و دستور و هم در شکل کار و مسأله مهم می باشد. ظاهر مسأله این است که در اینجا با کلمه کل امر می توان همه این مسائل را مورد توجه قرار داد ولی مسأله مهم در بحث »تنزل« است که در اینجا دو  نکته قابل توجه است:‌نخست این که این نزول باید بر یک جا و محل مشخص نازل گردد و دوم این که این نزول همواره در حال تکرار بوده و دفعی و مره نبوده و ادامه دار می باشد: مکان این تنزل پیشگاه امام زمان علیه السلام است و دلالت بر خالی نبودن حجت خدا بر زمین نیز می باشد. لذا می باید در هیچ موردی که احراز ناحیه خدا و حجت خدا است نافرمانی نکنیم.
    از آنجا که این بحث زیبایی خاص خود را دارد، به دنبال موارد دیگری که درباره اذن خدا می باشد در قرآن کریم جستجو می نماییم. درباره تنازع، آیه؛ »و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم…«118 [118] بسیار مهم است. زیرا به درستی اطاعت خدا و رسول را بیان کرده و سپس نهی می کند از اینکه با هم نزاع کنند، زیرا نزاع را مقدمه تنبلی و رکود می داند و این دو باعث می شود که قدرت و عظمت شما زائل شود؛ درباره نزاع‌ها نیز کار را یکسره می کند و می فرماید: »فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول«119 [119]. در هر چیزی که مشکل و مسأله پیش آمد به سراغ نظر خدا و رسول بروید و راه حل را از آنان طلب کنید و این عمل را شرط ایمان به خدا می داند »ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الآخر«120 [120] که این قسمت مؤید ارتباط نزاع، اذن و ایمان است.
    درباره عصیان نیز چند آیه قابل توجه است »و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا«121 [121] که عصیان از خدا و رسول را سزاوار عذاب آتش می داند و »من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً«122 [122] که عصیان از خدا و رسول را گمراهی آشکار می داند و »من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها«123 [123] که برای عصیان از دستور خدا و رسول، جهنم و آتشی را وعده می دهد که در آن جاویدان خواهند بود.
    لذا به طور خلاصه باید گفت: بحث اذن متوجه سه حالت است: اول تلاش و پشتکار و عدم سستی، درنگ و کاهلی، دوم اتحاد و یگانگی و دوری از تفرقه و نزاع و سوم اطاعت محض از خدا و رسول که در این صورت اذن خدا جاری شده و ایمان متحقق می گردد و محتوای این مباحث پشتوانه بسیار قوی برای مقاصد توسعه می باشد.
    عمل صالح
    ابتدا باید درباره این که عمل صالح چیست مطالبی را بیان کرد تا بر اساس آن، تقسیمات عمل صالح و ویژگی های آن روشن شود. عمل، مرتبه اعلا و آخر یک نیت، خواست، اراده و عزم می باشد که به فعلیت رسیده است. این عمل یا صالح و یا غیر صالح است، عمل صالح محور این مبحث بوده و عمل غیر صالح به عنوان بحث جانبی مطرح است. در قرآن کریم درباره عمل غیر صالح این آیه وجود دارد: »قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح»124 [124] عمل غیر صالح در وجود پسر نوح متجلی گردیده است. پسر نوح دعوت پدر را رد کرد و از کافران تبعیت نمود. آیه فوق در جواب درخواست پدر است که وی را از اهل خود حساب آورده ولی خداوند این مسأله را منتفی می داند.
    برای شناسایی عمل صالح و بررسی مفهوم آن ناگزیر هستیم که از قرآن استفاده نماییم. در آیاتی که قبلاً ذکر شد درباره همراهی عمل صالح با ایمان بحث شده است. در آیات دیگر قرآن از همراهی تقوی و توبه نیز مطالبی آمده است. درباره نتایج عمل صالح که در همراهی ایمان و تقوی حاصل می شود نیز مطالب زیادی در آیات آمده است. در خصوص صالحین نیز آیات متعددی آمده که عمل فاعل فعل را تفسیر و توضیح می دهد. این مجموعه از مطالب ما را در بحث عمل صالح یاری خواهد کرد. به طور کلی به نظر می رسد عمل صالح قرار گرفتن در جریان خلقت و آفرینش است و تبعیت از فضای حاکم بر جهان خلقت و عدم تمرد و عصیان در برابر نظام مسلط بر آن است. در واقع عمل صالح پاسخ به ندای خدا و پیامبران اوست که همراهی وی را با روند حیات و موجودات زنده دیگر می طلبد و همانطور که تمامی آفرینش تسبیح خداوند می کنند، وی نیز مراتب تعبد را به جای آورد.لذا می توان گفت درباره مصداق عمل صالح باید به سه محور توجه داشت که عبارت است از: عمل
    در قرآن کریم بحث عمل به طور مفصل بیان شده است و خداوند متعال خود را بر اعمال بندگان خبیر، علیم و بصیر می داند. در این آیات جهت عمل به طور مشخصی قابل تشخیص است، بطوری که مثلاً در دو آیه »الذین تتوفهم الملائکه ظالمی انفسهم … بما کنتم تعملون«125 [125] و »الذین تتوفهم الملائکه طیبین … بما کنتم تعملون«126 [126] در قبال عملی که انجام شده است دو نگرش ظالمی انفسهم و طیبین مطرح می شود و با عبارت »لتسئلن عما کنتم تعملون«127 [127] به اهمیت آن تأکید می کند. قسمتی از آیاتی که در وصف عمل آمده است را ذکر کرده و در نهایت از آن نسخه گیری خواهیم کرد؛ در آیه »اقیموا الصلاه و ءاتوا الزکوه …«128 [128] درباره اقامه نماز و زکوه آمده است. در آیه »واتقوا الله و اعلموا …«129 [129] درباره شیر دادن به بچه صحبت می کند؛ در آیه »و لا تنسوا الفضل بینکم… «130 [130] به مسایل مربوط به طلاق و مهر می پردازد، در آیه »ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله …«131 [131] به عمل انفاق در راه خدا اشاره می کند، در آیه »کونوا قوامین بالقسط … فلا تتبعوا الهوی …«132 [132] به عمل قسط و امر مربوط به آن توجه دارد؛ در آیه »الم تر ان الله یولج اللیل …«133 [133] به مسأله و عمل نگاه کردن اشاره دارد؛ در آیه »کلوا من الطیبات و عملواا صالحاً…«134 [134] با صراحت به فعل و عمل غذا خوردن اشاره می کند، در آیه »تفسحوا فافسحوا فی المجالس … انشزوا فانشزوا یرفع الله الذین آمنوا و الذین اوتوا العلم درجات …«135 [135] به مسأله نشستن در مجالس و بحث و عمل علم می پردازد.
    در آیه »ان تبدوا الصدقات فنعما هی …«136 [136] به مسأله عمل صدقه دادن می پردازد؛ در آیه »وصینا الانسان بوالدیه حسنا …«137 [137] مسأله عمل احسان و شرایط آن را متذکر می شود؛ در آیه »و ان تشکروا یرضه لکم …«138 [138] به عمل شکر اشاره دارد. در آیات دیگر نیز بحث عمل آمده که لحن آن با مقداری از امر همراه است؛ در آیه »اذکروا نعمه الله علیکم …«139 [139] امر به عمل ذکر شده است، در آیه »اطیعوا الله و اطیعوا الرسول … «140 [140] امر به عمل اطاعت از خدا و رسول است، در آیه »اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لبعد«141 [141] امر به عمل تقوی است، در آیه »قل لا تقسموا طاعه معروفه …«142 [142] به نهی از عمل قسم خوردن توجه دارد و در آیه »فتبینوا …«143 [143] به مسأله تحقیق و تفحص تأکید می کند.
    صالحین
    ابتدا لازم است تا ارتباط عمل صالح و صالحین را از آیات قرآن متوجه شویم؛ »و الذین آمنوا و عملواا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین«144 [144]. اگر ایمان و عمل صالح انجام پذیرد خداوند وعده می دهد که آنان را در زمره صالحین داخل نماید، لذا برای اینکه جزء صالحین محسوب شویم لازم است به ایمان و عمل صالح توجه کنیم. اکنون با توجه به آیات قرآن صالحین را نیز بررسی می کنیم. گروه اول صالحین را خداوند در قرآن به این شرح مطرح می سازد؛ »و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل فی الصالحین«145 [145] و همینطور آیه »و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافله و کلاً جعلنا صالحین«146 [146] و آیه »و اسمعیل و ادریس و ذالکفل کل من الصابرین و ادخلناهم فی رحمتنا انهم فی الصالحین«147 [147] به نظر می رسد در این آیات انبیاء پیامبران را جزء صالحین محسوب کرده است و با عبارت »کل« این گروه را به طور کامل مشخص نموده است. گروه دوم صالحین کسانی هستند که دارای این ویژگی های باشند. اول، امر به معروف و نهی از منکر و سرعت گرفتن در خیر؛ »یؤمنون بالله و الیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین«148 [148]، لذا هرکس امر به معروف و نهی از منکر نماید و در رسیدن به خیرات عجله و سرعت داشته باشد در این زمره قرار می گیرد. درباره اینکه خیرات چیست در بحث »خیر« مطالب سودمندی آمده است. دوم کسانی که اطاعت خدا و رسول داشته باشند »و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا«149 [149]. بحث مهم اطاعت بدون شک باعث داخل شدن در زمره صالحان خواهد بود که درباره آن در قسمت اطاعت بحث شده است، ولی از این آیه می توان دریافت که پیامبر از صدیق بالاتر و صدیق از شهید بالاتر و شهید از صالح بالاتر است، ولی می توان این مطلب را اضافه کرد که پیامبر هم صدیق و هم شهید و هم صالح است و این مسأله را از ذکر ترتیبی آن دریافت می کنیم.
    سوم داشتن حکم و علم که باعث الحاق به صالحین است. آیه »آتیناه حکماً و علماً و نجیناه من القریه … و ادخلناه فی رحمتنا انه من الصالحین«150 [150] و یا آیه »رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین«151 [151] به این مسأله اشاره دارد، حکم و علم ابزار داشتن و بدست آوردن مرتبه صالحین است که درباره آن بحث خواهد شد.
    چهارم، مواردی از قبیل مورد رحمت قرار گرفتن و برگزیده شدن و اینکه مورد عطای اجر و حسنه دنیایی شود که در آیات قرآنی آمده است، »آتیناه أجره فی الدنیا و انه فی الآخره من الصالحین«152 [152] »و لقد اصطفینه فی الدنیا و انه فی الآخره لمن الصالحین«153 [153]، »آتیناه فی الدنیا حسنه و انه فی الآخره لمن الصالحین«154 [154] »رب قد أتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل الاحادیث … و الحقنی بالصالحین«155 [155]. این آیات درباره صالحین به تحدید مرزهای آن می پردازد و برای یافتن معنا و مصداق عمل صالح ما را یاری می نماید.
    عمل صالح
    درباره عمل صالح تقسیمات بسیاری وجود دارد و می توان حالات زیادی را تصور کرده و جایگاه عمل صالح را تعیین کرد. بهترین بیان از عمل صالح بیانی است که آن را یک واقعیت خارجی و یک فعل محسوب می نماید لذا باید در این تقسیم توجه به این وضعیت داشته باشیم. علاوه بر این عمل صالح در واقع نفی را نیز به دنبال خود دارد، یعنی به طور مطلق عمل نیامده است، بلکه همراه با صالح بودن نیز قید شده است. در این صورت در تقسیمات عمل صالح به این بعد نفی گرایانه نیز باید توجه داشت. بنابراین بهترین عمل صالح عملی است که خداوند آن را تعریف کرده و در واقع مؤمنین ابزار آن قرار گیرند، یعنی وجود انسان و داشتن خواسته های وی در فرای آن قرار گیرد. لذا به آیه »یحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون«156 [156] می توان توجه خاصی داشته و از آیه قبل آن نیز استفاده کرد »… و یرید الله ان یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین«157 [157] بنابراین در مبانی عملی عمل صالح حق و باطل محوریت را در دست خواهند داشت و عمل صالح است که به تثبیت حق و باطل کردن باطل توجه دارد. به بیان دیگر عمل صالح قرار گرفتن در جریان خلقت است زیرا »ان الله یفعل ما یرید«158 [158] و »ان الله یحکم ما یرید«159 [159] و به طور مشخص اراده خدا عمل و اجرا خواهد شد، فقط ما می بایست خود را با این سیستم و نظام الهی تنظیم کنیم. عمل صالح قرار گرفتن در این نظام و همراهی با آن است. آیات »قل جاء الحق و زهق الباطل …«160 [160] و »قل جاء الحق و ما یبدی الباطل و ما یعید«161 [161] و »یمح الله الباطل و یحق الحق«162 [162] به بیان ویژگی حق و باطل می پردازد. در اینجا طرفداران حق و باطل روشن بوده و فقط آشنایی اجمالی با این آیه ها ما را درباره این اشخاص آگاه می نماید. »ذلک بان الذین کفروا اتبعوا الباطل و ان الذین آمنوا اتبعوا الحق من ربهم«163 [163] پیروان باطل همان کفار و پیروان حق همان اهل ایمان هستند

     



    روح الله تولّایی ::: دوشنبه 87/1/19::: ساعت 9:0 صبح
    نظر پژوهشگران:
    موضوع مقالات: پایگاه مقالات علمی مدیریت

    ..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شی‏ء زکاه و زکاه العلم نشره»» به جامع ترین پایگاه موضوعی مقالات علمی مدیریت خوش آمدید. این پایگاه دارای بیش از 7000عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت می باشد.

    > پایگاه مقالات علمی مدیریت<<
    مبانی نظری و عملی توسعه در مفهوم اسلامی بر اساس قرآن و روایات (2 - پایگاه مقالات علمی مدیریت

    بانک موضوع بندی شده مقالات علمی مدیریت
    مدیریت دانش
    مدیریت راهبردی
    مدیریت کیفیت
    مدیریت اسلامی
    مدیریت جهادی
    مدیریت فنآوری اطلاعات
    مدیریت منابع انسانی
    مدیریت پروژه
    مدیریت بهره وری
    مدیریت بحران
    خلاقیت و نوآوری
    بازاریابی و CRM
    مدیریت زنجیره تامین
    مدیریت تولید و عملیات
    مهندسی ارزش
    مدیریت اقتصادی و مالی
    مدیریت مشارکتی
    مدیریت آموزشی
    مدیریت کارآفرینی
    مدیریت زمان
    مدیریت تغییر
    مدیریت بازرگانی
    مدیریت استعدادها
    مدیریت توسعه
    مدیریت ریسک
    آینده پژوهی
    ارزیابی عملکرد
    مبانی سازمان ومدیریت
    مفاهیم نوین در سازمانها
    حسابرسی و حسابداری
    تصمیم گیری و تصمیم سازی
    ساختار و معماری سازمانی
    جنبش نرم افزاری تولید علم
    تعالی و بالندگی سازمانی
    مدیریت شهری
    اقتصاد مهندسی
    توانمندسازی
    تئوری فازی
    انگیزش
    رهبری
    مهندسی مجدد
    مهندسی سیستم ها
    فرهنگ و جو سازمانی
    سازمانهای یادگیرنده
    شبکه های عصبی
    اخلاق در سازمان
    مدیریت فناوری
    مدیریت عملکرد
    مدیریت بومی
    مقالات ترجمه شده
    مقالات روح الله تولایی
    مورد کاوی
    مدیریت R & D
    مدیریت دولتی
    برنامه ریزی
    رفتار سازمانی
    مدیریت صنعتی
    بودجه بندی
    مدیریت خدمات
    تعاونی ها
    الگوبرداری
    مشاوره مدیریت
    طرح تجاری
    شرکتهای مادر
    برنامه ریزی
    قیمتگذاری
    هزینه یابی
    شبیه سازی
    سلامت اداری
    تجارت الکترونیک
    بنگاه های کوچک و متوسط
    مدیریت ایمنی و بهداشت
    تئوری پردازی درمدیریت
    خصوصی سازی
    هوش هیجانی
    سازمان ها چابک
    سازمانهای مجازی
    مدیریت فرهنگی
    مدیریت گردشگری
    عدالت سازمانی
    روش شناسی تحقیق
    پرسشنامه های مدیریتی
    مدیریت مذاکره
    آرشیو
    متن کامل جزوات درسی
    دانلود کتاب های مدیریت
    آدرس دانشگاههای جهان
    KnowledgeManagement
    Strategic Management
    Marketing

    >> پایگاه دانشگاهی دکتر تولایی <<


    >>جستجو در پایگاه<<

    >>اشتراک در خبرنامه پایگاه<<
     


    >> درباره مدیریت پایگاه <<
    مبانی نظری و عملی توسعه در مفهوم اسلامی بر اساس قرآن و روایات (2 - پایگاه مقالات علمی مدیریت
    روح الله تولّایی
    ..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شی‏ء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.

    الکسا


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینکهای پایگاه مقالات علمی مدیریت<<