سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سخن زشت و ناسزا بپرهیز که خداوندـ عزّوجلّ ـ، بد زبانِ ناسزاگوی را دشمن می دارد . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
خط مشی های مدیریت دانایی و فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری در - پایگاه مقالات علمی مدیریت
  • پست الکترونیک
  • پارسی یار
  •  RSS 
  • بانک مقالات موضوع بندی شده
  • درباره مدیر پایگاه
  • عنوان مقاله: خط مشی های مدیریت دانایی و فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری در واحدهای صنعتی در یک اقتصاد دانایی محور
    مولف/مترجم: دکتر علیرضا علی احمدی؛ وحید سعید نهایی
    موضوع: مدیریت دانش
    سال انتشار(میلادی): 2007
    وضعیت: تمام متن
    منبع: کنفرانس ملی مدیریت دانش
    تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت  www.SYSTEM.parsiblog.com
    چکیده: اقتصاد دانایی محور ، اقتصادی است که دانش بعنوان مهمترین منبع و یادگیری مهمترین فرآیند آن است . دانش فقط مظهر  کالاهای سرمایه ای نیست و در منابع سازمانی و انسانی نیز جلوه پیدا می کند و در طی فعالیت های نو آوری و تحقیق و توسعه و همچنین از طریق کوششهای یادگیری پیوسته به میزان آن افزوده می شود . در اقتصادهای دانایی محور امروزی ، بنگاهها و واحدهای صنعتی بطور فزاینده ای به نقش دانش به عنوان یک عامل اساسی در عملکرد اقتصادی آگاه هستند . هرچه بنگاهها بزرگتر می شوند و ارتباطات آنها با صنایع تکنولوژی محور فزونی پیدا می کند ، تمایل بیشتری از خود به برقراری خط مشی های مدیریت دانایی نشان می دهند. ما در این مقاله ، ضمن معرفی مفاهیم اقتصاد دانایی محور و ویژگیهای برجسته و شاخصهای برجسته آن در ارتباط با مدیریت دانش به برخی از جنبه های مدیریت دانایی در ارتباط با فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری تکنولوژیکی در بنگاههای صنعتی پرداخته ایم . عملکرد مدیریت دانایی نیز در ارتباط با اهداف مدیریت در خلق، کسب، اشاعه و بکارگیری دانش با ارائه خط مشی هایی در استقرار و همکاری واحدهای R&D ، همکاری ها  و ائتلاف های استراتژیک، اشاعه دانش تکنولوژیکی و نو آوری های منطقه ای تبیین شده است . در این میان ،نتایج حاصل از ساز و کارهای مدیریت دانایی در سوق دادن واحدهای صنعتی به سوی مؤلفه های اقتصاد دانایی محور مورد توجه قرار گرفته است .
    واژه های کلیدی : اقتصاد  دانایی محور، مدیریت دانایی،‌ تحقیق و توسعه، نو آوری، دانش تکنولوژیکی، بنگاههای صنعتی، ائتلاف و همکاری.

    1ـ مقدمه
    تئوری های عرفی نئو کلاسیکی بر پایه انباشتگی دو عامل بنا شده اند : سرمایه و نیروی کار . اقتصاد دانان باور دارند که هردوی این منابع، بازده نزولی دارند و سرانجام هر افزایش اضافی از نیروی کار و یا سرمایه از قانون بازده نزولی پیروی خواهد کرد . ایده ایستایی رشد در برخی نقاط که توسط دیدگاه کلاسیک پیشنهاد شده بود توسط تئوری نئوکلاسیکی و با این نظریه که تکنولوژی وضعیت مناسبتری را از نقطه ایستا تبیین می کند به بن بست رسید و حال این ایده با عبارت دانش به چالش کشیده شده است. اما اقتصاد دانان یک دوره ی سختی برای تطبیق دانش در داخل مدل های خودشان دارند ، چرا که بر خلاف سرمایه و نیروی کار که بازده نزولی را نشان می‏دهند ، دانش بازده صعودی را نشان می‏دهد .(Greenspan , 2000)
    دلیل بحرانی دیگر بر رشد دانایی محور ، تغییرات است . تغییرات همیشگی و پیوسته با جلوه ای از حرکت شتابان دگردیسیها در بازار ، فناوری ، بنگاهها و دیگر بخش های اقتصادی . این امر موجب می شود تا بنگاهها و افراد در جستجوی سودهای بالاتر بجای سودهای معمول فکر نوآوری ، جستجوی راه ها ، عملیات وفناوری های جدید باشند . در نگرش اقتصاد جدید ، تغییر اقتصادی، نتیجه حرکت آرام از یک حالت تعادلی به حالت دیگر نیست بلکه آن از دنبال کردن سودهای شبه انحصاری نتیجه می گردد که متعلق به نوآوران است . ایده های جدید بکرار توسط بنگاهها ایجاد می شود و تغییرات اقتصادی بوسیله موفقیت فناوریها و راهکارهایی که روش های قبلی را منسوخ می کنند ، بوجود می آید.(Krugman , 1994)
    خلاقیت هسته اصلی فرآیند نوآوری است و بهره وری واحدهای تحقیق و توسعه(R&D) نیز از خلاقیت نشأت میگیرد . در ملی فرآیند نوآوری نیز دانش خلق می‏شود و وظیفه مدیریت دانایی نیز عبارت از فرآیند اداره دقیق دانش برای رفع نیازهای موجود‌ ، شناخت و بهره برداری از دانش موجود کسب شده و ایجاد فرصتهای جدید و توان ظرفیت بکارگیری دانش می‏‏‏باشد . وظایف واحدهای R&D نیز توسعه مرزهای دانش با تحقیقات پایه ای و یا تحقیقات توسعه ای و کاربردی برای بهبود مستمر فرآیند تولیدی است. بنگاههای صنعتی موفق در اقتصاد جدید آنهایی هستند که بطور مستمر به تولید دانش بپردازند و آنرا در سراسر سازمان توزیع کنند و سریعاً تبدیل به تکنولوژی و محصول کنند .( Romer , 2000 ) بدین ترتیب وظیفه مدیریت دانایی در جهت دهی به خلق ، کسب‌ ، اشاعه و بکارگیری دانش در اقتصاد امروزی و در جهت پیشرفت بنگاهها ، وظیفه سنگین و درخوری است . در این راستا باید مدیریت دانایی بتواند خط مشی ها و راهکارهای خود را در نیل به این اهداف تبیین کند تا بنگاهها بطور فزاینده ای بتوانند توانمدیهای خود را در تولید دانش تکنولوژیکی و نوآوری نشان دهند .
    ما در این مقاله ، مهارتها واعمال مدیریت دانایی را در یک اقتصاد دانایی محور تبیین کرده‏ایم و برای نیل به موفقیت بنگاه‏های صنعتی در دنیای بی رحمانه امروزی که از ویژگی های اقتصاد جدید است ، خط مشی هایی را برای مدیریت موثر دانش در سازما ن ها ارئه کرده ایم . این خط مشی ها در ارتباط با استقرار و همکاری واحدهای R&D ونقش مدیریت دانایی بعنوان تسهیل‏گر در ائتلاف های استرتژیک ، همکاری ها و تشریک مساعی ، نوآوری های منطقه ای و اشاعه دانش تکنولوژیکی بین مؤسسات تحقیقی و پژوهشی و شرکا و بنگاههای صنعتی نمود پیدا کرده است .

    2ـ اقتصاد دانایی محور
    2ـ1 مفاهیم
    مدل نئو کلاسیکی رشد اقتصادی درصد وتمایز بین اثرات داده های ورودی متعارف رشد (مجموعه ای از سرمایه و نیروی کار ) از تأثیر تغییرات تکنولوژی برونزا بوده است. مفروضات تابع تولید نئوکلاسیکی مستلزم این است که یک نرخ یکنواخت الحالتی  از رشد بواسطه فرضیات بازده نهایی نزولی سرمایه و نیروی کار بدست آید . در این تعادل ، سرمایه گذاری خالص (یا جریان سرمایه) مساوی صفر می شود . چون فقط سرمایه گذاری ناخالص ، استهلاک سرمایه را پوشش می دهد و رشد فقط بوسیله نرخ برونزای تغییرات تکنولوژیکی در رشد جمعیت مشخص می شود . اصول مدل های نئوکلاسیکی در سه نکته ی کلیدی خلاصه می شود : دانش(که تکنولوژی و انسان اجزای آن هستند.)‌ ، تکنولوژی برونزاست و در بیرون از زمینه اقتصاد مشخص می‏شود و رشد بیانگر بازده نزولی است .(Solow , 1956) اما نظریات رشد جدید در ارتباط با معانی و مفاهیم یادگیری بواسطه انجام دادن  شکوفا شده است . در این نظریات ،‌ هیچ مفروضاتی در ارتباط با نرخ رشد در نظر گرفته نمی شود و بر خلاف مدل نئو کلاسیکی که تکنولوژی یک کالای عمومی بود ، دانش در هر بنگاه یک کالای عمومی است . ویژگی اساسی منعکس شده در فرآیند یادگیری در نظریه رشد جدید ، توانایی ایجاد و دوباره ایجاد کردن دانش است .(Arrow , 1962)
    از نقطه نظر کلان ، ملتها در حال رقابتی در اقتصاد جدیدی هستند که اقتصاد دانایی محور نامیده می شود . جدید بدین مفهوم که دانش به عنوان عامل اصلی تولید دیده می شود . دانایی بدین جهت که جامعه باید ظرفیت کسب ،‌خلق ، بکارگیری و اشاعه دانش را داشته باشد . (Davis , 1994). شبیه عوامل سنتی تولید (زمین ، نیروی کار و سرمایه ) ، دانش نیز می تواند کسب شود . فرآیند کسب دانش از طریق تحصیل ، یادگیری ، آموزش یا از طریق تحقیق و توسعه می باشد و همانند عوامل سنتی ، دانش یک منبع اقتصادی است یعنی توانا به ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد وخرد و خلق ثروت در اقتصاد کلان است . (Black , 2000) بر خلاف منابع اقتصاد سنتی نظیر منابع طبیعی ، دانش یک منبع تمام شدنی نیست ، هرکس می تواند به کسب دانش و انباشتن بیشتر آن ادامه دهد بدون آنکه تقصانی در منبع آن پدیدار شود و بر خلاف عوامل سنتی تولید ، دانش محدود بوسیله علل سنتی بازده نزولی نمی شود . هر چه از منبع دانش بیشتر بهره برداری بکنیم ، بازده بیشتری نیز بدست می آوریم . واضح است که مدل اقتصادی جدید ، یک مدل انعطاف پذیری نسبت به مدل های جاری اقتصاد تولید محدور است که متکی به منابع سنتی تمام شدنی است و بوسیله علل بازده نزولی محدود می شوند . ( Juniper , 2002)
    در اقتصاد دانایی محور ، تولید و بهره برداری از دانش در قسمت بزرگی از رشد اقتصادی و ایجاد ثروت ، سهیم می شود . در حالیکه عوامل سنتی تولید ، اهمیت خود را دارا هستند ، دانش عامل اساسی رشد ، ایجاد ارزش جدید و تدارک پایه ای برای باقی ماندن در رقابت محسوب می شود . در حالیکه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی ابزار توانمند و اساسی به حساب می آیند ، هسته اصلی اقتصاد دانایی محور ، سرمایه انسانی خواهد بود که بطور اساسی ظرفیت ایجاد ، نوآوری ، تولید و بهره برداری از ایده‏های نوین بعلاوه بکارگیری و مهارتهای کارآفرینی و تجربه های پیشین را خواهد داشت . (Godin , 2004)

    2ـ2ـ ویژگی های اقتصاد دانایی محور
    جنبه کلیدی از تئوری رشد جدید ، بطور صریح بوجود آمدن تکنولوژی جدید است. (و نه سرمایه و نیروی کار). تکنولوژی‏ها و دانش جدید بطور اساسی ویژگی های متمایز از دیگر کالاهای اقتصادی دارند . آنها غیر رقابتی  هستند که مفهوم آن ، این است که هریک از آنها می توانند از خودشان استفاده می‏کنند بدون اینکه استفاده مؤثر از دیگری را کاهش دهند . از نظر اقتصاد دانان ، کالاهای غیر رقابتی ، تابع قانون بازده نزولی نمی شوند. (Romer,1996 ). رشد دانائی محور رشد یک نظام تکاملی است که بطور ساده یک تعادل نیوتونی از عرضه و تقاضا نیست که همیشه بدنبال نقطه تعادل است. پل رومر  مینویسد: نگرشی سنتی اقتصاد که بوسیله آلفرد مارشال   در اواخر قرن نوزدهم تبلور یافت، اقتصاد را یک سیستم خوش توازون میداند که همیشه تمایل به برقراری تعادل است. این نگرش بوسیله جوزف شومپیتر  به چالش کشیده شد. وی معتقد بود که تغییرات اقتصادی ، تغییرات ناکهانی و عدم پیوستگی را بهمراه دارند. این تغییرات بوسیله موفقیت فناوریها و اعمالی که روشهای ناموثر قبلی را منسوخ میکنند محرک رشد میشوند. ایدههای جدید بکرار توسط بنگاهها ایجاد میشوند و چنین نتایجی را شومپیتر، انهدام خالق  نامیده است.(Schumpeter, 1934 ) .
    اقتصاد جدید نیز دقیقا چنین ویژگیهایی را داراست. این اقتصاد بدنبال نقطه تعادل نیست و تازمانیکه نتوانیم خود را نابود نکنیم ، دیگران ما را نابود خواهند کرد. بدون انهدام خالق، هیچ بهبود تکنولوژیکی رخ نخواهد داد. بطور خلاصه ویژگیهای اقتصاد جدید را می‏توان اینچنین شمرد(Thurow, 1999).
    ? تکنولوژی ابزار مسلم و قطعی است
    ? جهانی سازی ایده برتر است
    ? دانش ثروت را بوجود می آورد
    ? مردم و منابع انسانی خیلی بیشتر از منابع خام اهمیت دارند
    ? رقابت بیرحمانه می تازد
    ? اتئلافها  بعنوان راهکاری برای انجام دادن اعمال بخصوص میباشند
    ? مکان هنوز موضوع مهمی است
     اما بدلایل مختلف چنین ویژگیهایی از لحاظ تجربی نیز قابل بررسی است. ویکاف  در مورد صنعت نرم افزاری ذکر می‏کند که در دهه 70 ،80% ارزش یک کامپیوتر IBM سخت افزار و 20% هزینه آن مربوط به جنبه نرم افزاری بوده است. در دهه 80 این سهم ها معکوس شده است. نرم افزار، بعبارت دیگر دانش دخیل در محصولات نه تنها اهمیت فراوانی در ارزش افزوده تمایز محصولات ایجاد کرده بلکه همچنین یک منبع نوآوری نیز بوده است.(Wyckoff , 1996 ) همچنین سابر  را در نظر بگیرید که بوسیله خطوط هوایی آمریکا برای بهبود فرآیند زمانبندی پروازهای داخلی توسعه یافته است که نرخ بازده کسب و کار سنتی را در شرکت بطور شگفت انگیزی بهبود بخشیده است. همچنین افزایش در سیر صعودی تولیدات  دانش محور منجر به انتقال شگرفی از استخدام نیروی کار از بخش صنعت به بخش خدمات در دهه اخیر در کشورهای OECD   شده است. ارزیابی استخدام نیروی کار ایالت متحده بیانگر این گرایش است . در آغاز قرن نوزدهم ، بیشتر از 75% نیروی کار در بخش کشاورزی بکار گرفته می شدند ،‌در سال 1995 ، این رقم فقط به 3% رسیده است.(Wyckoff , 1996)

    2-3- اجزاء و قواعد اقتصاد دانایی محور
    برای تبیین بهتر اجزاء و مؤلفه های یک اقتصاد دانایی محور از شاخص های توسعه اقتصاد دانایی محور  (KDI) بهره می‏گیریم . این شاخص ها در برگیرنده چهار سطح از معیارهای توسعه یعنی زیر ساخت های رایانه ای ، ساختارهای اطلاعاتی   ، تحصیل و آموزش و تحقیق و توسعه (R&D) و تکنولوژی هستند . ( Solow , 1997 )
    اندازه گیری دسترسی به شاهراه های اطلاعاتی از طریق معیارهای زیر صورت می پذیرد:
    - سهم استفاده از کامپیوترهای گستره جهانی
    - تعداد کامپیوترها در هر 1000 نفر جمعیت
    - توان سرانه کامپیوتر
    - ارتباط به اینترنت
    تمهیدات و ملزومات قانونی برای تدارک مجاری مطمئن و توانمند ساختن محیطی مناسب برای جریان یکپارچه ی اطلاعات در راستای یادگیری و پیشرفت در سطوح کارکنان ، سازمان و ملی نیازمند بررسی معیارهای زیر می باشد :
    - سرمایه گذاری در ارتباطات راه دور
    - تعداد خطوط تلفن اصلی
    - تعداد خطوط تلفن همراه
    - مجموعه های تلویزیونی ، رادیویی و مطبوعاتی
    - هزینه های تماس بین المللی
    معیارهای مرتبط با جنبه اصلی اقتصاد دانایی محور یعنی انسان موارد زیر را شامل می شود :
    - هزینه ی کلی سرانه آموزش
    - نرخ سواد
    - نرخ معلم به دانش آموز
    - تحصیلات عالیه
    R&D اساساً منعکس کننده ظرفیت نو آوری و بکارگیری تکنولوژی های جدید است . معیارهای مربوط شامل این موارد می‏گردد :
    - سهم صادرات تکنولوژی های پیشرفته از صادرات تولیدات صنعتی
    - تعداد دانشمندان و مهندسین در R&D
    - تعداد سرانه کارکنان R&D در کشور
    - تعداد سرانه کارکنان R&D از تولیدات ناخالص داخلی
    - متوسط تعداد حق اختراعات ، ثبت امتیازات و ...
    - هزینه سرانه کسب و کار در R&D
    بطور سنتی ، تمرکز اقتصاد روی بازده تخصیصی    بوده است که مفهوم آن تخصیص کالاها و خدمات کمیاب در بین اسباب رقابتی بوده است . این تعریف بر اساس اصل بهینگی پارتو می باشد . اما در رشد جدید ، نورث از بازده تطبیقی   سخن به میان می راند . این بازده ، توانایی اقتصاد و نهادها یا قوانین مربوط را برای مقابله با تغییرات نهادی و عرفی در طی زمان نمایش می دهد . بازده تطبیقی در ارتباط با قواعدی از شیوه های استنتاج اقتصادی در گذر زمان است . یکی از عناصر بحرانی در بازده تطبیقی تحمل ایده های جدید است که این امر خود منجر به پیدایش قواعد جدیدی برای اقتصاد دانایی محور شده است.(North , 1990 )
    قواعد جدید برای اقتصاد دانایی محور را می توان به صورت زیر تشریح کرد : (Thurow , 1999 )
    - خودتان را نابود نکنید ، دیگران شما را نابود می کنند . کسب و کارهای موفق باید خواهان از بین بردن شیوه های قدیم و پی ریزی شیوه های جدید باشند .
    - فعالیت های کسب و کار باید از مزیت عدم تعادل تکنولوژیکی ، عدم تعادل توسعه ای و عدم تعادل جامعه شناختی نهایت بهره برداری را بکند چرا که همه دیگر فعالیت ها دارای فرآیند رشد آهسته ای هستند و فرآیند کسب و کار آنها با نرخ بازده پایینی دنبال می شود .
    - راز موفقیت ، یافتن مکان هایی برای بکارگیری منابع آنهاست که  نقاط ضعف آنها نامرتبط است . درک ، تشخیص و پذیرش محدودیت تحمیلی بوسیله ضعف های ژنتیکی ، نقطه شروع رفتار عقلایی برای سازمانها ست .
    - هیچ زیر مجموعه نهادی برای تغییرات کارآفرینانه فردی در بنگاهها وجود ندارد . برندگان کارآفرین از بازی ها ، ثروتمندتر و قدرتمندتر می شوند ، اما بدون کارآفرینی ، اقتصادها ضعیف و فقیر می شوند.
    - منافع حاصله از سرمایه گذاری های اجتماعی بیشتر در تحقیقات پایه به اندازه همه آن چیزی است که تا بحال در اقتصاد ، سرمایه گذاری شده است .
    - بزرگترین پدیده ی ناشناخته برای بنگاهها در یک اقتصاد دانایی محور ، چگونگی داشتن یک مقامی است که تابحال چنین مقامی در چنین اقتصادی موجود نبوده است .
    - پیشرفت های اقتصادی و محیطی مترادف هستند نه متضاد .

    3- مدیریت دانش
    3-1 مفاهیم
    مدیریت دانش درباره ی کسب و ذخیره کردن دانش کارکنان و قابل دسترسی کردن دانش به دیگران در داخل یک سازمان است .(Nanoka , 1995 ). بحث در مورد دانش ،‌ معمولاً‌ گفت و گوها را به سمت حیطه های فلسفی و انتزاعی سوق می‏دهد ، این در حالتی است که مدیریت دانش ، دنیایی واقعی و ملموس دارد : جهان بودجه ها ، ضرب العجلها ، خط مشی های اداری و رهبری سازمانی .(Held , 1992 ).
    مدیریت دانش (KM) نقش مهمی در R&D با بهبود کارایی و اثر بخشی بازی می کند . (Parikh , 2001) . KM در راستای نو آوری وسیعتر بعنوان یک عامل اساسی در ازدیاد توسعه محصولات و خدمات بوده است . (Mc Adam , 2000) اجزای یک متدولوژی KM ، بطور کلی هفت گام را در بر می گیرد : مشخص کردن مسأله ،‌آگاهی برای تغییر ، ایجاد تیم کاری روی پروژه ، نگاشتی از دانش (ترسیم جریان دانش) ، ایجاد یک ساز و کار باز خوردی در راستای گزارش دهی در برخورد با مشکلات احتمالی ، تعریف بلوک ساختاری برای سیستم KM (نظیر انباره های   دانش) و یکپارچه کردن سیستمهای اطلاعات موجود . (Turban , 2001) . ترسیم جریان دانش، چارچوبی را برای به تصویر کشیدن دانش فراهم می کند که بطور آسان قابل ارزیابی ، تغییر و تسهیم بوسیله دیگر کاربران ( معمولاً غیر خبره ) می باشد .
    نیسن   یک مدل ترکیبی از فرآیند KM با گامهای زیر ارائه می دهد : (Nissen , 2000)
    • جمع آوری دانش
    • سازماندهی دانش
    • ذخیره کردن دانش
    • قابل دسترس کردن دانش
    • استفاده و بهره برداری از دانش
    • ارزیابی دانش
    چنین مدلی بر پایه سیستم مدیریت دانش(KMS) طراحی می شود که وظیفه آن جمع آوری،سازماندهی و انتشار دانش سازمانی با بهره گیری از اطلاعات و داده های مناسب است.
    3-2-دانش و اقسام آن
    اصطلاح دانش اغلب به توانایی یادگیری، ایجاد و سهیم کردن نوآوری و ارزش افزوده در تولید، فرآیندها و خدمات کسب و کار در اقتصاد مربوط میشود) Nanoka,1995 (. فرایند جهانی شدن و تغییرات سریع نوآوری های تکنولوژیکی،دانش را به عنوان اساس مزیت های رقابتی قرار داده است. دانش ترکیبی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره‏گیری از تجربیات واطلاعات جدید بدست می‏دهد. بنابراین برخلاف داده و حتی اطلاعات، مشمول قضاوت نیز می شود.همچنین در برخورد با اطلاعات و موقعیت های جدید خود را پالایش و تصحیح می‏کند) .(Pyo,2005
    یک اقتصاد سازمان یافته ممکن است بسته به شدت رشد دانش در کالاها و خدمات ،گونه ای از دانش مکتوب یا صریح و یا دانش ضمنی  را تولید کند . دانش مکتوب نوعی دانش است که مستند، ذخیره و یا تبدیل به یک فرم قابل بازیابی می شود و می‏تواند توزیع و انتقال داده شود و به راحتی برای مراحل بعدی مورد استفاده قرار گیرد.دانش ضمنی اغلب به دانشی گفته می شود که از طریق تجربه انباشته می شود تا اینکه تحصیل و یا آموزش داده شود و ممکن است به آسانی قابل انتقال نباشد ) Duffy,2000 ( . در سازمان ها دانش اغلب در اسناد، روال ها، فرایندهای عملیاتی و فرم ها جاسازی می‏شود. بطور کلی پذیرفته شده است که دانش توده ای از اطلاعات سازماندهی شده است که از طریق تجربه ،ارتباط و یا استنتاج حاصل می‏شود .

    3-3- مهارت های مدیریت دانش در فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری
    تکنولوژی هایی که برای مدیریت دانش استفاده می شود شامل زیرساخت های دانش شبکه ای ،دانش مشترک در اینترانت و اکسترانت ،دانش خارج سازمانی و ... می باشد .اسباب غیر فنی برای مدیریت دانش بی شمار هستند و شامل بحث های غیر رسمی کارگاه های آموزشی ، کارآموزی ها و ... می باشد . موارد کلیدی برای موفقیت KM
    ساده ولی مهم هستند .یووا  توضیح می دهدکه اهداف زیر اساسی هستند : آگاهی از دانش و مهارت های دیگران، زمان و مکان خلق دانش، تسهیم و بکارگیری دانش، صداقت بین جستجو کنندگان دانش و منابع دانش، زبان مشترک و درک وتشخیص سازوکارهایی که به طور فعال در تسهیم دانش دیگران به داخل سازمان دخیل هستند) Yuva,2002 (.
    اعمال مدیریت دانش موثر،هزینه ها را کاهش وسطح خدمات به مشتریان را افزایش خواهد داد. برای مثال ، هماهنگی دانش ومدیریت دانایی در یک زنجیره تأمین به بیشینه کردن سود کلی کمک می کند و بهینه سازی زنجیره تأمین را افزایش می‏دهد. مدیریت دانایی ، یک جزء مهم برای تمام نواحی سازمان از منابع انسانی و R&D گرفته تا زنجیره تأمین و خدمات به مشتریان را در بر می  گیرد. در ادبیات توسعه ای ، دو قسم از نو آوری وجود دارد : افزایشی توسعه ای   ویا ریشه ای . اولی نوع معمول است و اغلب از گوش دادن و آنگاه پاسخ دادن به احتیاجات مشتری حاصل می شود . به عبارت دیگر اغلب از نوع کششی از بازار است . (Darroch , 2002) . نوآوری های ریشه ای تمایل به ایجاد مهارتهای قطعی و افزونگی‏های دانش دارند که اغلب نتایج تکنولوژی جدید و بر پایه ی علم هستند . زمانیکه دانش ، تکنولوژی و متدهای جدید در فرآیند بکار گرفته می شوند و بخصوص در سطح زنجیره ی تأمین ، ارزش بخصوصی می تواند هم برای بنگاه های تولیدی و هم برای مصرف کنندگان نهایی داشته باشد . تمام فرآیندهای نوع آوری به شرکت های انعطاف پذیر و فرصت طلب وابسته اند . یک سیستم مدیریت دانش می تواند به شرکت ها برای هر چه بیشتر چابک شدن آنها کمک کند .
    ...

    4-4- خط مشی های ائتلافهای استراتژیک
    ائتلافهای استراتژیک (SA)، توافق همکاری بین دو یا چند شرکت است که طی آن هر شرکت (شریک) حاضر در این نوع همکاری، مستقل باقی‏می‏ماند. به عبارت دیگر، شرکتهای شریک بدون از دست دادن تسلط و اختیار استراتژیک به شرکت خود و با حفظ منافع مربوط به آن، توان‏خود را برای رسیدن به اهداف‏سترگ، گردهم جمع می‏کنند. (Das& Teng,2000)
    در ائتلافها، گرد آمدن مهارتها و منابع مورد نیاز از سوی دو طرف می باشد و طی آن، اولا هیچکدام از شرکا، آن پروژه یا فعالیت خاص را به تنهایی انجام نمی دهند و تمام ریسکها و مسائل رقابت را به تنهایی متعهد نمی گردند و ثانیاً هیچ یک از شرکا دست به خرید یا ادغام نخواهند زد.
    شرکا باید سطوح بالای مهارتها و تجارب مورد نیاز را دارا باشند. در جستجوی یافتن یک شریک، باید مهارتها، تکنولوژیها و بازارهای شریک بالقوه مورد بررسی قرار گیرد و توجه داشت تا مهارتهایی که توسط شرکا به شرکت گذاشته می شود مکمل هم باشند.(Douma, 2000)
    یک اقتصاد بر پایه دانش، مطلوبیتش برای مشتری گرایی، انعطاف پذیری، واکنش سریع و از هم واسازی زنجیره های ارزشی می باشد. این امر مطلوبیت شکل گیری ائتلافها را افزایش می دهد. موانع شکل گیری ائتلافها، ترس از اختلاس و هزینه انتقال دانش بوده است. اما امروزه این موانع کم اثر شده اند چرا که اولاٌ گستره جهانی سیستم مالکیت عقلایی، ترس از حیف و میل دانش را کاهش داده و ثانیاٌ روشهای مناسبتر و هزینه کردن دانش، هزینه های انتقال آنرا به موتلفین کاهش داده است این امر با استفاده از گستره فناوریهای اطلاعاتی حاصل شده است. (Contractor, 2000)
    خط مشی های ائتلاف استراتژیک به تغییرات محیطی، قانونی و استراتژی بنگاهها مربوط می شود. ما در اینجا فقط به خط مشهای مدیریت دانایی در بنگاهها می پردازیم:
    • مشخص کردن و رمز گذاری دارائیهای دانش در بنگاههای صنعتی: بسیاری از کسب و کارهای با تکنولوژیهای پیشرفته و دانش محور با هزینه های ثابت بالا و هزینه های متغیر خیلی پایین مشخص می شوند. دلیل این امر دنباله‏ای از خلق – رمز گذاری و انتقال دانش در استراتژی ائتلاف است. هزینه های خلق دانش می تواند بسیار بزرگ باشد و هزینه های رمزینه کردن آن کوچک باشد. یکبارکه دانش رمزگذاری شد هزینه انتقال آن به دیگر مکان بطور نسبی کوچک خواهد بود. بنابراین وظیفه مدیریت دانش، مدیریت هزینه در دنباله کسب، بکارگیری و انتقال دانش است.
    • شتاب در نرخ تغییرات فنی: با شتاب در نرخ تغییرات فنی، دوره عمر محصولات کوتاه و تعداد ائتلافها بطور نمایی افزایش پیدا کرده است. وظیفه مدیریت دانش در این ارتباط توسعه همکاریهای خارج سازمانی برای مواجهه با تغییرات آنی و ناگهانی است.
    • رشد تنوع منابع دانش: بنگاهها بطور فزاینده ای پی برده اند که منابع درونی دانش آنها ناقص است. در این راستا، ائتلافها اسبابی را برای کسب منابع بیرونی دانش تدارک دیده اند. وظیفه مدیریت دانش، ارائه راهکارهایی برای تسهیم بیشتر دانش داخلی با دیگر سازمانها بهره برداری از دانش سازمانهای دیگر است.
    • تعدیل هزینه ها و ریسکهای R&D : مدیریت دانایی در تعامل با مدیریت R&D می تواند ریسک مربوط به هزینه های صورت گرفته در بخش R&D صنایع دانش محور کاهش دهد. در رویکرد همکاری R&D، نه تنها هزینه‏ها و ریسکها بین موتلفین سهیم می شود بلکه هم افزایی تکنولوژیکی در بین شرکای تحقیق می تواند هزینه کلی پروژه را کاهش دهد در کاربرد تکنولوژی، شرکای ائتلاف می توانند افزایش در بازده مقیاس و صرفه‏های حوزه شبکه ای را تدارک ببیند. این شبکه ها میزان ریسک را نیز در مرحله تجاری سازی کاهش خواهند داد.
    خط مشی های ائتلاف استراتژیک، پیامدهای زیر را بدنبال خواهد داشت: (Ostry,1998)
    - مشتری گرایی انبوه
    - ارتباط و هماهنگی موتلفین در زنجیره ارزشی که اجازه می دهد ردپایی از فروش، بازار و سایر عرضه کنندگان در یک سیستم باز مهیا شود.
    - رمزینه شدن دانش در سیستمهای خبره که تسهیم آنرا در میان موتلفین مهیا می سازد. این امر بنگاههای کوچک صنعتی را قادر می سازد تا درآمدهای اضافی ثابتی کسب کنند و به بازارهای خارجی دسترسی پیدا کنند.
    - معرفی یک جرگه بزرگ از شرکا که تمایل به همکاری موثر دارند.
    - توانمند سازی بازارهای هدف.
    - دانش به عنوان منبع مزیت رقابتی، تمرکز اصلی روی نقش مدیریت اثر بخش دانش در داخل بنگاه خواهد داشت.
    - زمینه ساز بوجود آمدن دانش شراکتی که تمرکز اصلی آن روی توسعه مهارتها و فوت و فن مفید در ائتلافهای آتی خواهد بود.
    4-5- خط مشی های همکاریها و تشریک مساعی
    فرایند خلق دانش و نگهداری آن هزینه‏بر است. بنابراین بنگاهها لازم است که به صرفه های اقتصادی از طریق تخصص گرایی نایل شدند. (Demsetz, 1991). به همین جهت است که بنگاههای صنعتی ترجیح می دهند که منابع خود را بسوی فعالیتهای هسته ای متمرکز کنند. برای بدست آوردن چنین صرفه هایی، دو راه‏حل ممکن است: معامله در بازار یا همکاری و تشریک مساعی .
    وقتی بنگاهها رغبتی به توسعه ظرفیتهای اضافی از خود نشان نمی دهند ولی نیاز به دسترسی نزدیک به فعالیتهای غیرمشابه و تکمیلی دارند، توافقات همکاری اتخاذ می گردد. بر خلاف هزینه های تولید و حمل و نقل، بنگاهها نبایستی بی‏میل به اتخاذ و اجرای یک استراتژی از توافقات  همکاری، حداقل به دو دلیل زیر نباشند:
    - در نظر گیری این مطلب که تمام بنگاهها بطور یکسان صاحب شایستگیهای فنی نمی شوند بلکه لازم است که چنین قابلیتهایی را خودشان بوجود آورند و آنهم در زمانیکه بنگاهها با افزایش محدودیتهای مالی دست به گریبانند. در این رویه، هزینه های سرمایه گذاری از منابع وصولی آن تفکیک می‏شود و بنابر این زمان می برد تا سرمایه‏گذاری اولیه بازدهی داشته باشد. در اقتصادهای جدید، روابط حاصل از تشریک مساعی محدودیتهای مالی بنگاهها را بوسیله کمک در تسهیم دانش و شراکت در نوآوری، کاهش خواهد داد.
    - دلیل دوم مربوط به یادگیری است. روابط همکاری ممکن است به شکل سلسله مراتبی باشد. با وجود این، وقتی صداقت در همکاریها جایگزین عدم قطعیت و فرصت طلبیهای احتمالی می شود، وظایف غیر رسمی ممکن است چارچوب پایدارتری را برای فعل و انفعال بوجود آورند. (Lundvall,1988) در این مورد رابطه مصرف کننده-تولید کننده بیشتر وابسته به فرآیندهای نوآوری خواهد بود.
    - یادگیری، نخستین گام در استراتژی اقتصاد دانایی محور است. یادگیری اشکال گوناگونی می تواند داشته باشد، فعالیتهای تحقیق و توسعه، توسعه مهارت و آموزش. البته جنبه های اصلی یادگیری نیز به توافقات همکاری بین بنگاهها استوار خواهد بود. چرا که صرف هزینه های کلان برای یادگیری برای بنگاههای منفرد مقرون بصرفه نخواهد بود. چنین یادگیری متقابل بین بنگاهها، سه بعد زیر را دارا می باشد:  (Lundvall, 1993)
    ? یادگیری فنی وقتی موجود است که تعاملات بین مصرف کنندگان و تولید کنندگان،  درک مناسبی از احتیاجات دو جانبه را تهییج می‏کند.
    ? یادگیری ارتباطی  مستلزم برقراری کدهای فنی و دانش ضمنی و بخصوص برای شرکای همکاری است.
    ? یادگیری اجتماعی، امکان فرصت طلبی را بوسیله ایجاد کدهای رفتاری مشابه محدود می‏کند.
    جنبه دیگری از استراتژیهای همکاری در خوشه های صنعت نمود پیدا می‏کند. مفهوم خوشه های صنعت برای اولین بار توسط مایکل پورتر، تبیین شد که در مطالعه وی درباره مزیت رقابتی ملل، ویژگیهای مکانی بعنوان بازیگران اصلی در موفقیت صنایع منطقه ای معرفی شدند. (Porter, 1990)
    خوشه ها، گروهی از بنگاههای مشابه و یا مرتبط می‏باشند که در یک منطقه جغرافیایی کوچک تمرکز یافته اند. برای چنین خوشه هایی، آنها باید شامل بنگاههای مرتبط داخلی در مقیاسهای کوچک، تامین کنندگان بخصوص، مهیا کنندگان خدمات، بنگاههایی با صنایع مرتبط و نهادهای مشارکتی (نظیر انجمنهای تجاری، دانشگاهی، مرکز انتقال تکنولوژی و...) باشند. از طریق رقابت و پویایی های بنگاهی، خوشه های صنعت موفق به ایجاد مزیت رقابتی برای بنگاههایی می شوندکه در داخل آنها قرار گرفته‏اند.
    توسعه خوشه ای در بسیاری از موارد ارتباط زیادی با اهمیت رشد اقتصاد دانایی محور دارد. فرایندی که چنین انباشتگی صنعت را در مکانهای بخصوصی خلق و نگهداری می‏کند، قسمت سترگی از فرایند خلق دانش است. چنین خوشه های صنعت مایل به منابع پرطراوت نوآوری هم در شراکتهای موجود و هم از طریق خلق کسب و کارهای جدید هستند.خط مشی های بخصوصی بصورت قوانین و راهکارها برای همکاری بنگاهها در خوشه های صنعت وضع شده‏اند: (Porter, 1998)
    ? تشویق بنگاهها به آگاهی از مزایای خوشه ها.
    ? تعهد همیشگی به تشخیص موقعیت رقابتی خوشه ها از طرف بنگاهها.
    ? مقایسه نسبی موقعیت یک خوشه با دیگر خوشه های منطقه ای.
    ? مشخص کردن محدودیتها، موانع و مزیتها.
    ? توسعه آموزش و برنامه های مدیریتی.
    ? تدارک برنامه‏های علمی، ترویجی از طریق موسسات در راستای هماهنگی بین بنگاهها در خوشه‏ها.
    ? هماهنگی با نهادهای منطقه ای.
    ? شراکت فعالانه با دولت.
    ? مشخص کردن شکافهای مربوط در خوشه در راستای تازه واردین (بنگاهها).
    ? گسترده کردن قوانین مرتبط با شمولیت تمام بنگاهها و اجزا خوشه ها.
    4-6 خط مشهای نوآوریهای منطقه ای
    ...

    6- نتیجه‏گیری
    فرایند جهانی شدن وتغییرات سریع نوآوریهای تکنولوژیکی، تغییرات شگرفی در ساختار صنعت بوجود آورده و باعث تاثیر گذاری بر بازارها و اقتصادهای جهانی بعلاوه روابط کسب و کار شده است. در نظریات رشد جدید، دانش بعنوان اساس مزیت رقابتی تشخیص داده شده است و تغییرات در کسب و کار جهانی همراه و به موازات افزایش فناوریهای اطلاعاتی رخ داده است. یک اقتصاد دانایی محور در ارتباط با خلق، توزیع و بهره‏برداری از دانش نقش نافذ در تولید ثروت ایفا می‏کند.
    ما در این این مقاله ضمن تبیین مفاهیم ویژگیهای اقتصاد دانایی محور به نقش مدیریت دانایی در راستای ظرفیت بکارگیری دانش در بنگاهها پرداختیم. در اقتصاد دانایی محور، توانایی در استمرار خلق دانش و فرایند یادگیری پیوسته اصل مسلم است و ما سازو کارهای فرآیند نوآوری و فعالیتهای تحقیق و توسعه در بنگاهها را در این زمینه تبیین کردیم. خط مشی های مدیریت دانایی را در یک اقتصاد دانایی محور که روی فعالیتهای R&D و فرایند نوآوری برای خلق، اشاعه و بکارگیری دانش تمرکز دارد در خط مشی های واحدهای R&D (نحوه استقرار و همکاری آنها در سطح جهانی)، خط مشی های ائتلاف استراتژیک، خط مشی های همکاری و تشریک مساعی، خط مشی های نوآوری منطقه ای و خط مشی های اشاعه دانش تکنولوژیکی ارائه کردیم. این خط مشی ها همگی بیانگر نوعی اتحاد، ائتلاف و همکاری در بین واحدهای تحقیق و توسعه در تبیین فرایندهای نوآوری برای واکنش به فشارهای رقابتی اقتصاد جدید می‏باشد که وظیفه تسهیل و هماهنگی در اعمال و کارکردهای چنین روابطی بر عهده مدیریت دانایی است.
    مطالعات بعدی در این راستا می‏تواند به ارائه چارچوبهای خط مشیی جدید در ارتباط با استراتژیهای واحدهای تحقیق و توسعه در بنگاهها در یک اقتصاد دانایی محور و بخصوص بعد نوآوریهای منطقه ای و با تکیه بر خوشه های صنعت، خوشه های تکنوصنعتی و خوشه های تکنولوژیکی معطوف گردد.

     

    7- فهرست منابع و مآخذ


    Arrow,k.(1962),The economic implications of learning by doing,Review of economic studies 28.155-173.
    Bernstein,J.I.(1989),The struncture of Canadian inter-industry R&D,Spill-overs,and the rates of return to R&D.J.Industrial Econ,315-328.
    Bergeron,S.(1998),location of innovating activies,industrial structure and nechno_industrial clusters in the French economy,Research Policy 26,733-751.
    Black,S.E. & L.M.Lynch(2000),Whats driving the new economy :The benefits of workplace innovation,NBER working Paper  7479.
    Cheisa,V.(2000),Selecting sourcing strategies for technological innovation:An empirical case study,J.Oper.Prod.Manag.20(9),1017-1037.
    Constance,V.(2005),Knowledge management in the forest product industry:the role of centres of expertise ,computers and electronics in Agriculture 471,167-184
    Contractor,F.J&Lorange,P.(2002),The growth of alliances in the knowledge-based economy,International Business Review 11,485-502.
    ...



    روح الله تولّایی ::: چهارشنبه 88/5/21::: ساعت 10:0 صبح
    نظر پژوهشگران:
    موضوع مقالات:

    ..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شی‏ء زکاه و زکاه العلم نشره»» به جامع ترین پایگاه موضوعی مقالات علمی مدیریت خوش آمدید. این پایگاه دارای بیش از 7000عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت می باشد.

    > پایگاه مقالات علمی مدیریت<<
    خط مشی های مدیریت دانایی و فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری در - پایگاه مقالات علمی مدیریت

    بانک موضوع بندی شده مقالات علمی مدیریت
    مدیریت دانش
    مدیریت راهبردی
    مدیریت کیفیت
    مدیریت اسلامی
    مدیریت جهادی
    مدیریت فنآوری اطلاعات
    مدیریت منابع انسانی
    مدیریت پروژه
    مدیریت بهره وری
    مدیریت بحران
    خلاقیت و نوآوری
    بازاریابی و CRM
    مدیریت زنجیره تامین
    مدیریت تولید و عملیات
    مهندسی ارزش
    مدیریت اقتصادی و مالی
    مدیریت مشارکتی
    مدیریت آموزشی
    مدیریت کارآفرینی
    مدیریت زمان
    مدیریت تغییر
    مدیریت بازرگانی
    مدیریت استعدادها
    مدیریت توسعه
    مدیریت ریسک
    آینده پژوهی
    ارزیابی عملکرد
    مبانی سازمان ومدیریت
    مفاهیم نوین در سازمانها
    حسابرسی و حسابداری
    تصمیم گیری و تصمیم سازی
    ساختار و معماری سازمانی
    جنبش نرم افزاری تولید علم
    تعالی و بالندگی سازمانی
    مدیریت شهری
    اقتصاد مهندسی
    توانمندسازی
    تئوری فازی
    انگیزش
    رهبری
    مهندسی مجدد
    مهندسی سیستم ها
    فرهنگ و جو سازمانی
    سازمانهای یادگیرنده
    شبکه های عصبی
    اخلاق در سازمان
    مدیریت فناوری
    مدیریت عملکرد
    مدیریت بومی
    مقالات ترجمه شده
    مقالات روح الله تولایی
    مورد کاوی
    مدیریت R & D
    مدیریت دولتی
    برنامه ریزی
    رفتار سازمانی
    مدیریت صنعتی
    بودجه بندی
    مدیریت خدمات
    تعاونی ها
    الگوبرداری
    مشاوره مدیریت
    طرح تجاری
    شرکتهای مادر
    برنامه ریزی
    قیمتگذاری
    هزینه یابی
    شبیه سازی
    سلامت اداری
    تجارت الکترونیک
    بنگاه های کوچک و متوسط
    مدیریت ایمنی و بهداشت
    تئوری پردازی درمدیریت
    خصوصی سازی
    هوش هیجانی
    سازمان ها چابک
    سازمانهای مجازی
    مدیریت فرهنگی
    مدیریت گردشگری
    عدالت سازمانی
    روش شناسی تحقیق
    پرسشنامه های مدیریتی
    مدیریت مذاکره
    آرشیو
    متن کامل جزوات درسی
    دانلود کتاب های مدیریت
    آدرس دانشگاههای جهان
    KnowledgeManagement
    Strategic Management
    Marketing

    >> پایگاه دانشگاهی دکتر تولایی <<


    >>جستجو در پایگاه<<

    >>اشتراک در خبرنامه پایگاه<<
     


    >> درباره مدیریت پایگاه <<
    خط مشی های مدیریت دانایی و فعالیت های تحقیق و توسعه و نوآوری در - پایگاه مقالات علمی مدیریت
    روح الله تولّایی
    ..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شی‏ء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.

    الکسا


    >>محاسبه اوقات شرعی ایران <<

    >>لینکهای پایگاه مقالات علمی مدیریت<<