عنوان مقاله: مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند
مولف/مترجم: ترجمه: محمدرضا آراستی و حمیدرضا مظلومی
موضوع: مدیریت فناوری اطلاعات
سال انتشار(میلادی): 2004
وضعیت: تمام متن
منبع: ماهنامه تدبیر-سال چهاردهم-شماره141
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
مقدمه: امروزه، فناوری نقش اساسی در رقابت پذیری بنگاهها ایفا می کند. استفاده از فناوریهای نو و پیشرفته به بنگاه اجازه می دهد تا محصولات / خدمات فعلی خود را با قیمتی کمتر و با ویژگی بهتر _(از لحاظ کیفیت، انعطاف پذیری، اطمینان و نظایر آن) تولید کند. همچنین فناوری ممکن است به خلق و انتشار محصولات / خدمات جدید در بازار فعلی یا بازارهای جدید منجر شود. از این رو فناوری می تواند مزیت رقابتی بنگاه اقتصادی را بهبود دهد و عدم توجه به آن ممکن است به از دست رفتن سهم بازار بنگاه منجرگردد. تکامل فناوریها روز به روز سریع تــــر می شود. فناوریهای جدید و پیشرفته بیشتر پیچیده و چندوجهی هستند. بنابراین مدیریت اثربخش این فناوریها به توسعه مفاهیم و روشهای جدید نیاز دارد.
این مقاله به رویکرد جدیدی در مدیریت فناوری بـــا عنوان «رویکرد مبتنی بر فرایند» می پردازد. در بخش دوم توسعه تاریخی مدیریت فناوری براساس چهار مکتب مدیریت فناوری درجر (DREJER) مــرور می گردد. بخش سوم به مفهوم فرایند و دیدگاه فرایندی به یک سازمان مرتبط می شود و در بخش چهارم که به موضوع اصلی این مقاله مربوط است پیرامون رویکرد مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند بحث می شود. علاوه بر این، در این مقاله جنبه های مختلف رویکرد پیشنهادی بررسی می گردد.
مدیریت فناوری: توسعه تاریخی
درجر، تغییرات تکنولوژیکی و محیط کسب و کار را بررسی و چهار دوره را شناسایی کرد که هر دوره به ایجاد یک مکتب جدید در مدیریت فناوری منجرگردیده است ایـــن دوره ها عبارتند از:
1 - مدیریت تحقیق و توسعه: در این مکتب، مدیریت فناوری مرتبط با ارزیابی و انتخاب مناسب پروژه های تحقیق و توسعه، تدارک منابع مالی کافی برای این پروژه ها و مدیریت فعالیتهای تحقیق و توسعه به منظور دستیابی به نتایج مفیدتر و عملکردی بالاتر از نتایج تحقیق توسعه است.
2 - مدیریت نوآوری: این مکتب دربرگیرنده فرایند نوآوری به عنوان کلیه فعالیتهایی است که از تحقیق وتوسعه تا تولید و بازاریابی محصول صورت می گیرد. در این مکتب برخی از وظایف مانند پیش بینی فناوری به مکتب قبلی اضافه شده است.
3 - برنامه ریزی تکنولوژی: در این دوره، فناوری عاملی مهم برای رقابت پذیری بنگاه می گردد. نرخ تحــولات فناوری نیــز افزایش می یابد و درنتیجه، مکتب برنامه ریزی فناوری جهت اثربخشی مدیریت فناوریهای بنگاه اقتصادی پدیدار می شود. در این دوره مدیریت فناوری شامل طیف وسیعی از برنامه ریزی فناوریهای شــرکت از دیــدگاه استراتژیک می شود و برپایه مجموعه ای از ابزارهای تحلیلی نظیر ماتریس تجزیه و تحلیل پورتفولیو قرار دارد. برای اولین بار (در این دوره)، مفهوم استراتژی فناوری وارد ادبیات مدیریت فناوری می شود.
4 - مدیریت استراتژیک فناوری: همانند مکتب قبلی، این مکتب نیز دیدگاهی استراتژیک به مدیریت فناوری دارد. اما بر ارتباط بین استراتژی فناوری و استراتژی کلان بنگاه / کسب و کار تاکید می شود. بنابراین، مدیریت فناوری در این مکتب، به برنامه ریزی استراتژیک فناوری درجهت تطابق بــا استراتژی های کلان بنگاه برمی گردد. سپس، ابزارهای تحلیلی مشابهی با اصلاحات کمتری به کار گرفته می شود. علاوه بر این، مشخص شده است که مدیریت فناوری اثربخش نیازمند توجه به کلیه جنبه های مدیریتـــــی نظیر برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و... است.
همانگونه که «درجر» اشاره کرده است. چهار مکتب مدیریت فناوری از یکدیگر مستقل نیست اما هریک از مکاتب بعدی مرتبط با ایده ها و مفاهیمی هستند که توسط مکتب قبلی توسعه یافته اند. امروز&ه&، بنگاهها با رشد فزاینده دانش، تغییرات سریع تکنولوژیکی و اقتصاد مشتری محور مواجه هستند و این موضــوع کاملاً مشخص شده است که استراتژی های رقابتی در سطح جهانی در محیطهای پویا و متلاطم، به شدت فناوری محور می باشند. برای واکنش به موقع به محیط جدید، سازمانها نیازمند مفاهیم و ابزارهای جدیدی برای تطبیق با تغییرات مستمر و جدید در این محیط تکنولوژیکی هستند.
با نگاهی به برخی از مفاهیم و تعاریف مدیــریت فناوری در دهـه گذشته مشخص می شود که نیازهای ذیل در زمینه مدیریت فناوری پدیدار گشته و درحال افزایش است:
نیاز به قواعد کاری به منظور مدیریت روز به روز فناوری.
نیاز به دیدگاهی جامع جهت مدیریت فناوری با نگاهی جدید به سازمانها.
نیازبه چارچوبی نظام مند که وظایف مدیریت فناوری را با نگاهی متمرکز
بر وابستگی متقابل به صورت یک <«کل>» یکپارچه سازد. به عبارت دیگر، نیاز مشخصی برای رفع موانع وایجاد پل ارتباطی بین اصول وکارکردها و برقراری ارتباط بین ابعاد مختلف یک کسب و کار و نیازهای مشتری وجود دارد. پاسخ اصلی که می تواند نیازهای یادشده را پاسخگو باشد مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند است.
دیدگاه فرایندی به سازمان
فرایند به عنوان مجموعه ای از فعالیتهایی تعریف شده است که یک یا چند ورودی را به خروجی هایی برای ایجاد نتیجه ای ارزشمند برای مشتریان تبدیل می کند. ورودیها شامل مواداولیه&، نیروی کار و خروجیها شامل، محصولات، خدمات یا اطلاعات هستند. بسیاری از شرکتها از ساختارهای وظیفه ای به شکل جدیدی از ساختار روآورده اند که به طور مجازی سلسله مراتب عمودی (از بالا به پایین) و مرزبندیهای بخشی قدیمی را حذف می کند. این ساختار، سازمان فرایندی یا افقی نامیـده می شود و شامل مشخصه های زیر است:
- ساختار بیشتر حول فرایندهای کسب و کار ایجاد می شود تا وظایف بخشی یا واحدی؛
- سلسله مراتب عمودی، تخت می شود؛
- وظایف مدیریتی به پایین ترین سطوح تفویض می گردد.
گاهی تبدیل یک ساختار عملیاتی / عمودی به یک ساختار فرایندی / افقی بسیار مشکل است. اما اتخاذ یک دیدگاه فرایندی به سازمان ممکن است به خروجی های ذیل و درنتیجه بهبود عملکرد و قابلیت رقابتی منتج شود:
- تمرکز بر نتایج و نه وظایف (یک سیستم کنترل موثر)؛
- مشتری مداری (تمرکز بر نیازها و درخواستهای مشتریان)؛
- انعطاف پذیری و چابکی سازمان.
یک سازمان شامل سه گروه از فرایندهای عملیاتی یا ضروری، فرایندهای پشتیبانی و فرایندهای مدیریت یا مدیریتی است. این سه گروه تمامی فعالیتها را دربرمی گیرند که توسط یک سازمان انجام می شود. خروجی های بعضی از فرایندها ممکن است به عنوان ورودیها درفرایندهای دیگر مورداستفاده قرار گیرند. از این رو، مشابه مدل مفهومی پورتر - زنجیره ارزش فعالیتها - ما می توانیم هر سازمان را به وسیله زنجیره فرایندهایش معرفی کنیم، که زنجیره ارزش فرایندها نامیده می شود.
مدیریت فناوری یکی از فرایندهای مدیریتی اصلی در هر سازمانی است. هنگامی که فناوری به عنوان یک فعالیت در هر سازمانی تجسم یافت، به سه پرسش مهم باتوجه به دیدگاه فرایندی بایستی پاسخ داده شود: چه چیزهایی مدیریت فرایند را به عنوان یک فرایند یا گروهی از فرایندها تشکیل می دهند؟
روش مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند (PROCESS - BASED APPROCH) چه مفهومی دارد؟
مقصود اصلی این مقاله پاسخ به سوالهای فوق است.
رویکرد مبتنی بر فرایند در مدیریت فناوری
سه بخش عمده روش مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند که در ادبیات مطرح شده است، عبارت است از:
الف - مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند واحد؛
ب - مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم؛
ج - مدیریت فناوری ازطریق فرایندها.
مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند واحد: همانگونه که قبلاً اشاره شد یک فرایند، مجموعه ای از فعالیتهای مرتبط به هم است که برای مشتریان خارجی وداخلی سازمان ارزش ایجاد می کند. در این سطح از مطالعات، مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند واحد موردتوجه قرار گرفته است.
دو چارچوب اصلی که مدیریت فناوری را به عنوان یک فرایند کلی معرفی می کند عبارتند از:
1 - چارچوب چرخه فناوری سومانث (SUMANTH). در این چارچوب مدیریت فناوری فقط یک عمل لحظه ای نیست، بلکه ترجیحاً یک فرایند متداوم شامل پنج فاز مشخص و متفاوت: آگاهی^ (AWARENESS)، اکتساب (ACQUISITION)، انطباق (ADAPTATION)، پیشرفت (ADVANCEMENT)و واگـــــذاری (ABANDONMENT) است.
2 - چارچوب دیگر توسط گریگوری (GREGORY) پیشنهاد شده است که شامل زیر فرایندها یا فعالیتهای: شناسایی(IDENTIFICATION) &، انتخاب(SELECTION) ، اکتساب، بکارگیری (EXPLOTATION) و حمایت (PROTECTION) است. توجه به مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند کلی&، یک روش سیستماتیک و جامع است. که امکان ارزیابی عملکرد فعالیتهای مدیریت فناوری را در سازمان فراهم می آورد.
مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم: از این نقطه نظر، مدیریت فناوری شامل مجموعه ای از فرایندهای متفاوت اما وابسته به هم است. بعضی از فرایندها به برنامه ریزی بخصوص برنامه ریزی استراتژیک فناوری _(از لحاظ پیچیدگی استراتژی فناوری) مربوطند و بقیه وابسته به بکارگیری برنامه ها به عنوان مثال انتقال فناوری، هستند. چارچوب پیشنهادی گریگوری می تواند در این دسته قرار گیرد. براساس این چارچوب هر جزئی از مدیریت فناوری به خودی خود یک زیر فرایند است که فرایند ژنریک خوانده می شود. اجزای دیگری نیز وجود دارند. که یک یا چند فعالیت در مدیریت فناوری را از دیدگاه فرایندی بررسی می کنند. چند مثال در این زمینه عبارتند از:
فرایند شرح و بسط استراتژی فناوری، هکس 1996(HAX).
فرایند نوآوری تکنولوژیکی، خلیل(KHALIL) &&، 2000.
فرایند انتقال فناوری، فلانری (FLANNERY) : 1994.
فرایند مدیریت دانشمرالی(MERALI) &، 2000، باکلی و کارترBUCKLY & CARTER ، 2002.
فرایند پیش بینی فناوری، سوریادی (SURYDI)،: 1999.
فرایند اکتساب فناوری، دورانی (DURRANI)،: 1998.
نیاز به طراحی و مدیریت این فرایندها با توجه به روابط بین آنها می تواند موضوعهای جالب بسیاری را برای مطالعات بعدی در حوزه مدیریت فناوری فراهم می آورد. در نگاهی دقیق تر، دو مکتبی که در بالا اشاره شد (مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند واحد و مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم) می تواند به عنوان دو جنبه از یک روش موردتوجه قرار گیرد.
مدیریت فناوری ازطریق فرایندها: علی رغم دو مکتب قبلی که به فرایند مدیریت فناوری باز می گشتند، مکتب سوم بر مدیریت فناوری ازطریق فرایندهای کسب وکار تاکید می کند. همان گونه که قبلاً اشاره شد، هر سازمانی ممکن است ازطریق گروهی از فرایندها مطرح شود. منابع سازمانی فقط و فقط زمانی ارزشمند هستنــــــد که توسط فرایندها به کار گرفته می شوند.
فناوریها خود یا فرایندهای سازمانی هستند یا ممکن است باشند که در تبدیل تعدادی ورودیها به خروجی ها و ایجاد ارزش برای مشتریان مشارکت دارند. مدیریت فناوری در سازمانها با شناسایی، انتخاب و اکتساب فناوریهای مناسب و بکارگیری موثر آنها در فرایندها، سازمان را اداره می کند. واضح است که باتوجه به این نقطه نظر، فناوریهای مهم (استراتژیک) آنهایی هستند که برای استفاده در فرایندهای کلیدی استفاده می شوند.
ورنت و آراستی (VERENT & ARASTI ) چارچوبی براساس اصول BPR پیشنهاد داده اند که شناسایی و انتخاب فناوریهای استراتژیک یک شرکت برحسب پیچیدگیهــــای استراتژی های فناوری شرکت انجام می گیرد. برپایه این چارچوب، شناسایی فناوریهای استراتژیک نیازمند مراحل زیر است:
1 - تعریف اهداف BPR با توجه به استراتژی شرکت؛
2 - تعریف (فرایندهای کلیدی) - فرایندهایی که بایستی طبق اهداف BPRمهندسی مجدد شوند؛
3 - شناسایی فعالیتهای کلیدی برای هر فرایند استراتژیک؛
4 - شناسایی فناوریها و زیرفناوریها برای هر فعالیت کلیدی.
زمانی این فناوریها، فناوریهای استراتژیک شرکت هستند که بر فعالیتهای بحرانی و درنتیجه عملکــــــرد فرایندهای کلیدی اثر می گذارند. این فناوریها به دلیل تاثیر بر استراتژی شرکت در فرایندهای کلیدی، مهم هستنــــد. اجزای دیگری نیز وجود دارد که می توانند در این طبقه بندی لحاظ شوند، به عنوان مثال چارچوب پیشنهادی، چاپلت (CHAPELET).
نتیجه گیری
در این مقاله، سیر تاریخی توسعه مدیریت فناوری(MOT) برپایه چهار مکتب مدیریت فناوری که توسط <«درجر» پیشنهاد شده است، شامل مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت نوآوری، برنامه ریزی تکنولوژیک و مدیریت استراتژیک فناوری مرورگردید. روش مدیریت فناوری بر فرایند به عنوان پنجمین مکتب نظام مدیریت فناوری معرفی شد این مکتب از اوایل دهه 1990 به وجود آمد و مکتبهای مدیریت فناوری قبلی که توسط «درجر» پیشنهاد شده بود را تکمیل کرد. این مکتب بر پایه مفاهیم و ابزارهای جدیدی است (که از دیدگاه فرایندی به یک سازمان الهام گرفته شده است). به طور خلاصه، دیدگاه مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند دارای دو جنبه است: مدیریت فناوری ازطریق فرایندها و مدیریت فناوری به وسیله فرایندها که می تواند به دو دسته مدیریت فناوری به عنوان یک فرایند و مدیریت فناوری به عنوان مجموعه ای (یا سیستمی) از فرایندهای به هم پیوسته تقسیم شود. شکل 1 این دسته بندی و منابع مرتبط به آن در ادبیات مدیریت فناوری را نمایش می دهد.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.