عنوان مقاله: تبیین رابطه علم و دین در مدیریت اسلامی
مولف/مترجم: دکتر محمد علی رمضانی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده: مدیریت اسلامی از دو مفهوم عمده تشکیل میشود: یکی مدیریت که حکایت از یک نوع دانش بشری دارد و یکی هم پسوند اسلامی که حکایت از یک نوع گرایش دینی این دانش دارد و در واقع می توان گفت که مدیریت اسلامی حکایت از یک نوع پیوند و رابطهای میان این دو مفهوم و میان علم و دین دارند. مفهوم دین 9 سطح پیدا میکند که شامل موارد قرآن کریم، روایات پیامبر(ص)، کتب احادیث، برداشتهای دینی علما، رفتارهای فرهنگی و تمدنی مسلمین، دست آوردهای علمی دین، دست آوردهای عقلی دین، و دست آوردهای تجربی درباره دین می باشد. همچنین علم نیز سطوحی دارد که شامل قوانین کشف شده، علم عقلی، علم تجربی و... می باشد. برای تعریف علم دینی باید مشخص نماییم که در کدام خانه از ماتریس حاصل از تقاطع سطوح دین و علم بحث می کنیم تا مفهوم علم دینی به درستی بیان گردد. بنابراین علم دینی از یک روش شناسی کاملاً حساب شده و سنجیده و معقول برخوردار است و در این نسخه ای که دوستان هیأت مروجان رهبری و مدیریت اسلامی به دنبال آن هستند، کاملاً سنجیده شده است.
مفاهیم کلیدی: مدیریت اسلامی، علم دینی، علم، دین.
مقدمه:
پیرامون مباحث مربوط به مدیریت اسلامی به نظر بنده می رسد که جای کارهای مبنایی خیلی خالی است. از اینکه آیا اصل انقلاب اسلامی مثلاً از یک الگوی خاصی پیروی میکرده یا نه؟ و یا اینکه یک کار احساسی صرف بوده، مباحث زیادی مطرح شده تا اینکه مثلاً آیا اصل وجود مدیریت اسلامی یک سخن معقولی است یا خیر؟ ما مجبوریم همانطور که عرض کردم یک مقداری به عقب برگردیم، گرچه بعضی دوستانی به حمدالله آن قدر در این مباحث جلو رفتند مثل، دکتر نورمحمدی که به بحثهای کاربردی میپردازند، ولی در بعضی مقاطع یا بعضی از مواضع انسان ملاحظه میکند که هنوز در ادبیات موضوع از این حیث دچار مشکل هستیم و در یکسری از بخش ها مطلب بیشتر است. یعنی این بحثهای چالشی مدیریت اسلامی خیلی بیشتر است تا آن کسانی که عبور کرده باشند از این مراحل و رسیده باشند به آن مسئله کاربردی. از این جهت بنده به نظرم رسید که این بحث مبنایی که بحث ارتباط میان علم و دین است را عرض بکنم.
رابطه مدیریت و اسلام:
ما میدانیم که بحث مدیریت اسلامی از دو مفهوم عمده تشکیل میشود: یکی مدیریت که حکایت از یک نوع دانش بشری میکند و یکی هم پسوند اسلامی که حکایت از یک نوع گرایش دینی این دانش دارد و میشود گفت که مدیریت اسلامی یا هر علم دیگری که ما با پسوند اسلامی به دنبال آن باشیم مثل اقتصاد اسلامی یا جامعه شناسی اسلامی و هر علم دیگری با این پسوند، حکایت از یک نوع پیوند و رابطهای میان این دو مفهوم میان علم و دین دارند. خود این بحث هم، یکی از مباحث تاریخی و دیرینه بشری است، این که میان علم و دین چه نوع ارتباطی است مورد بحث و سؤال می باشد.
تبیین مفهوم دین:
خوب ما اگر بخواهیم مثلا یک جدول ماتریسی رسم کنیم، یک ستون افقی خواهد داشت یا درست تر اینکه یک خط افقی خواهیم داشت که میتوانیم این را تقسیم بندی به این شکلی که عرض میکنم داشته باشیم. ما زمانی که میگوییم "دینی"، مراتب و برداشتهای مختلفی از دین به ذهنمان میآید. میخواهیم بگوئیم رابطه علم با دین چیست؟ برداشتهای مختلف یا رویکردهای مختلف نسبت به دین میتوان داشت. یک موقعی میگوئیم دین منظورمان دین عنداالله است، یعنی آنچه که خداوند برای هدایت بشر لازم میداند، امّا هنوز این جزء علم الهی است. هنوز هیچ تحقق و نزول خارجی پیدا نکرده و در علم الهی (لوح مکنون) محفوظ است. اگر بگوئیم آن دین است یعنی آن چه در پیش خداوند در لوح محفوظ است، این را دین تلقی کنیم حرف درستی است و حرف غلطی نیست و این یکی از مراتب دین است. طبیعتاً از این مرحله که عبور کنیم این دین از طریق وحی به افراد خاصی به اصطلاح نازل میشود، فرستاده میشود و ارسال میشود که آن ها را ما در عرف دین خودمان پیامبران میدانیم. پس آن چه که از طریق خداوند توسط وحی به قلب مبارک پیامبران علیهم السلام وارد میشود، اگر این را هم دینی بنامیم حرف اشتباهی نیست، این هم واقعاً دین است که طبیعتاً آن بزرگواران این دین را به زبان جاری میکنند و در قالب روایات و احادیث بخشی از آن، و آن بخشی که مستقیماً وحی است حداقل در دین اسلام در کتاب آسمانی متجلی میشود.
پس دین یک مرحله بود و یکی وارد به قلب مبارک انبیاء شد و بعد تجلی پیدا کرد در کتاب آسمانی و سنت این بزرگواران، که سنت ایشان همان قول و فعل و تقریری است که در ادبیات دینی ما گفته میشود چه آن را عمل بکنند چه آن را به زبان بیاورند و چه تقریر کنند، به معنای اینکه فعلی را دیگری در حضور معصوم علیهم السلام انجام بدهد و ایشان صحه بگذارند، این ها را مجموعاً سنت میگوییم. آنچه که در قرآن و در روایات موجود می باشد اگر بگوییم دین است حرف درستی است و این هم یک مرحله از دین می باشد.
مرحله بعدی از دین برداشت انسان های غیرمعصوم از کتاب و سنت است. یعنی همین علما و غیرعلما در فهم متون دینی سعی میکنند. از این جا چه چیزی پدید میآید؟ علوم دینی یا همین علوم اسلامی پدید میآید، البته منظور ما نیت نیست مثل علم تفسیر، علم فقه، علم اخلاق، بلکه سعی علما در فهم متون دینی منجر میشود به همین کتاب های الهیات، فقه، کلام، عرفان، اخلاق، احکام و غیره. اگر بگوییم این ها کتاب های دینی هستند و آن چه در این ها نوشته شده این هم دین است باز هم حرف درستی است، چون ما که بعضاً انسان های غیرعالم مستقیماً از کتاب خدا ممکن است برداشت کافی نداشته باشند و یا برای ایشان از احادیث فهم به میزان کافی نباشد. این مفسران و شارحان هستند که این ها را تحلیل و پردازش میکنند و این متون دینی جدای از کتاب های اصلی دین مانند قرآن و روایات نیستند و کتاب های برداشت شده از آن ها می باشند.
مرحله بعدی را می توان دستاوردهای علمی دین نام گذاری نمود. یعنی آن چه که پیروان، یا در این جا مسلمین، به آموزههای دینی عمل کرده اند و تبدیل به یک رفتار شده است، مثلاً میگویند مسلمان ها در طول سال ها این کارها را انجام داده اند، و چه آن بخشی که مربوط به تمدن اسلامی است، یعنی یک بخش آن شد «فرهنگ اسلامی» و یک بخش آن میشود «تمدن اسلامی». تمدن اسلامی بخش سخت افزاری آن و فرهنگ اسلام بخش نرم افزاری آن میشود. مردم زمانی که بر اساس آموزه های یک دین رفتار کرده اند، یک فرهنگی پدید میآید به نام فرهنگ اسلامی یا فرهنگ مسیحی یا فرهنگ یهودی. همچنین یک سخت افزاری پدید میآید که همان نمادها و ساختارهای دینی است، مثل مساجد.
بخش دیگری از آموزه های علمی دین است. یعنی هر دینی یا حداقل دین مبین اسلام، خیلی پررنگ در متن خودش یک سلسله اشارات به مسایل هستی هم دار و این جهان را سعی میکند که شرح و تبیین کند. آیات زیادی داریم مثلاً این که از آسمان قرآن میفرستیم، گیاهان را این طور میرویانیم، هر چیز را جفت خلق کردیم، و از این دست مسایل. این توضیحاتی است که خداوند دارد از این عالم هستی و به انسان بیان میفرماید و شرح و توضیح میدهد. این ها را می توان بخشی از آموزه های علمی دین نام گذاری نمود، چراکه اگر بگوئیم این ها را دین به ما داده یا به بشر داده این هم باز حرف درستی است.
بعدها یک سری مطالعات عقلی درباره دین انجام شد، یعنی یک عده افرادی آمدند درباره دین و دین داران مطالعاتی انجام دادند، یک بخش مطالعات عقلی، درباره دین هست که به آن فلسفه دین میگوئیم. به تعبیر کتاب های فلسفه، دین هم در کتاب های دینی دسته بندی شده است که از یک نگاه جزء کتاب های فلسفی هم میشود دسته بندی شود.
باز در دورههای جدیدتر عدهای آمدند مطالعات تجربی درباره دین و دین داران انجام دادند که حاصل آن شد چیزی مثل جامعه شناسی دینی و روان شناسی دینی.
در مجموع مفهوم دین مفهوم دین 9 سطح پیدا میکند که شامل موارد پیامبر(ص)، کتاب آسمانی، کتب احادیث، برداشتهای دینی علما، رفتارهای فرهنگی و تمدنی مسلمین، دست آوردهای علمی دین، دست آوردهای عقلی دین، و دست آوردهای تجربی درباره دین می باشد. این 9 سطح ستون جدولی که در ابتدا اشاره شد را شکل می دهند. همین طور باید سطوح مختلف علم را تبیین کنیم تا آن ماتریس را درست کنیم.
تبیین مفهوم علم
علم هم یک مرحله اش همان قوانینی است که حاکم بر هستی می باشد. چون خداوند این عالم را به گونهای آفریده است که یک سری قانونمندیهایی به آن حاکم است، چه بشر نسبت به آن ها آگاه بشود یا نشود. خیلی قانونمندیها در این عالم وجود دارد که هنوز ما نفهمیدیم و ممکن است تا آخر زمان هم کسی نفهمد، ولی آن قانونمندی همان طور وجود دارد. بشر توانسته بخشی از آن قانون مندی را کشف کند. معنای کشف هم همین است، یعنی این قانون سرجای خودش وجود دارد حتی اگر ما آن را کشف نکنیم، حالا ما این را کشف میکنیم یعنی از آن پرده برمی داریم و آن را میفهمیم. در این مرحله از علم اگر بگوئیم این علم است که حاکم بر این هستی هست حرف درستی زده ایم.
یک مرحله دیگر از این علم آن تلاش عقلی است که بشر برای فهم این هستی انجام می دهد. بشر سعی میکند که با عقل خودش از اسرار این عالم سر در بیاورد، و به این مرحله از علم، علوم عقلی یا علوم فلسفی اطلاق میشود.
مرحله دیگر از علم تلاشهای تجربی بشر برای شناخت همان قوانینی که حاکم بر هستی است می باشد و به این مرحله از علم، علوم تجربی یا سایشی اطلاق میشود. خود این سایش هم یک بحث عریضی در آن مطرح است، حداقل آنچه که در همین تاریخ علمی این چند قرن اخیر نشان میدهد حدود حداقل هشت مکتب و روش علم شناسی وجود داشته و وجود دارد، از بحث پُزیتیویسم منطقی شروع میشود تا بحث افراط گرایی، تا بحث انقلابهای علمی، تا بحث مکتب فرانکفورت، تا مکتب تفهمی و هشت روش شناختی و غیره. حدود هشت مکتب در خرد علم شناسی تجربی وجود دارد که این ها را هم باز میشود علم تلقی کرد، کما اینکه علم تلقی شده است.
بخشی از این علم هم تبدیل به تکنولوژی میشود که خود تکنولوژی هم رابطه اش با علم یک بحث بسیار مفصلی دارد که حالا تکنولوژی باعث رشد علم شده است یا علم باعث رشد تکنولوژی شده است؟ با این حال علم و تکنولوژی به شکل حلزونی باعث رشد هم دیگر میشوند و یک حرکت پیچش روبه بالا ایجاد میکنند. بحث تکنولوژی باز هم یک بخشی از بدنه علم است دست آوردهای علمی علم که به اصطلاح همین سازههایی است که ما میگوئیم. مثلاً هواپیما، کامپیوتر، ماشین و غیره را علم ساخته است، و این ها دست آوردهای عملی علم است.
ما درباره علم هم مطالعات عقلی داریم که اسم آن میشود فلسفه علم. همین طور مطالعات تجربی درباره علم داریم که میشود جامعه شناسی علم و روانشناسی علم.
نتیجه گیری:
بنابراین ما یک جدول و یک ماتریس خواهیم داشت که حدود 9 ستون داشت که ستون های مختلف دین بود، و از هشت سطر که از این طریق برداشتهای مختلف از علم تشکیل شده است. حالا زمانی که میخواهیم بگوئیم علم رابطه اش با دین چیست، کدام یک از خانههای این ماتریس مورد نظرمان هست؟
گاهی همان طور که همان اول به ذهن میآید و اکثراً همان را میبینند و میگویند خوب این در زمان گالیله هم مطرح شد و ایشان هم یک حرف جالبی در این مورد دارد و میگوید که ما دو تا کتاب داریم، یکی همان کتاب تکوینی است که همین عالم طبیعت است و یکی هم عالم تشریع است که همین کتاب های آسمانی است و این ها با هم هیچ مشکلی ندارند، چرا؟ چون هر دوی آن را یک نفر نوشته است، یعنی هم تشریع از جانب خداوند است و هم تکوین از جانب اوست، و این حرف درستی است، امّا در خانه اول، یعنی آن جا که دین عندالله را داریم و با قوانین حاکم بر هستی نگاه میکنیم.
اما هرچه که ما به طرف دیگر جدول میآئیم هر کدام آن یک داستانی جدا برای خودش دارد، حتی کاملاً جدا میشود و مخصوصاً زمانی که وارد حیطه علم تجربی میشویم که خودش یک عرضی عریضی را دارد که از آن ارتباط پذیری خیلی به اصطلاح متسلب تأثیر دارد، که فقط میگوید مفاهیم تجربی معنادار است و غیر از این دیگر اصولاً مهمل و بیهوده است. از آن جا شروع میشود تا هرج و مرج روش شناختی که آقای رابینز، فیلسوف علم آمریکایی که به آن جدیدترین نسل میگوید. او میگوید علم همان چیزی است که در دانشمندان میگذرد، شما لذا اصلاً کاری به روش آن نداشته باشید و نباید بپرسید از کجا آورده ای؟ هرکه هرچه به عنوان علم این جا مطرح میکند و مردم میپذیرند این حرف درستی است. آقای رابینز میگوید اگر حتی مردم مثلاً وردهای جادوگران را که برای شفای بیماران می خوانند، این را ترجیح بدهند به پزشک متخصص، چون فهم مردم این است، بنابراین این بهتر است و هیچ دلیلی ندارد که آن علم پزشک متخصص از این وردخوانی این جادوگر بهتر است، در درمانگری بستگی دارد برای کدام یک مشتری باشد، هرکدام مشتری دارد همان درست است و نمیشود بگوئیم شما اشتباه میکنید سراغ جادوگر میروید و بایستی به آن پزشک متخصص مراجعه کنید.
ببینید چه عرض عریضی در این دنیای علم از اثبات گرایی و افراط گرایی که اشاره کردم به وجود میآید، و از آن طرف عرض عریضی که در فهم دین باز به وجود میآید. ما میخواهیم بین این دو یک هماهنگی ایجاد کنیم که از آن طرف علم دینی را استخراج کنیم. بنابراین نبایستی ساده نگری و ساده اندیشی کرد و فکر کنیم که مسئله حل شده است و علم دینی یک چیزی است که خیلی راحت میشود به آن دست پیدا کرد و بگوئیم که ما علم دینی را فهمیدیم. از آن طرف هم نمیخواهم بگویم که علم دینی دست یافتنی است یا دست نیافتنی است، فقط میخواستم که این نکته را ذکر نمایم که ما کاملاً با چشم باز به علم دینی نگاه کنیم. اگر خواستیم ادعا کنیم که یک علم دینی ارایه میکنیم، بایستی دیگران متوجه باشند که ما این تشکل را دیدیم، یعنی حداقل مثلاً این ماتریس 9×9 یا 8×9 را داریم بیان می کنیم، فکر نکنند که ما خیلی بسیط داریم فکر میکنیم و حالا آمده ایم یک چیزی از علم بگیریم و یک چیزی هم از دین بگیریم و به نحوی بخواهیم این ها را به یکدیگر گره بزنیم و یک چیز تلفیقی و التقاطی از آن در بیاوریم.
بنابراین علم دینی از یک روش شناسی کاملاً حساب شده و سنجیده و معقول در این نسخه ای که دوستان هیأت مروجان رهبری و مدیریت اسلامی به دنبال آن هستند، کاملاً سنجیده شده است.
Explanation of the Relationship Between Science and Religion in Islamic Management
Mohammad Ali Ramedhani) PhD., member of the board Imam hosein university(
Abstract:
Islamic Management is consist from two major concept: first management; which is a human science and second Islamic suffix, which is a kind of religious tendency in this science. So this can be said that Islamic management is a relationship between these two concepts from religion and science. The religion has 9 levels which consist of Holy Prophet, Holy Book, Hadith books, the clerks perceptions, Moslems cultural and civilized behaviors, scientific achievements of the Religion, Rationale achievements of the Religion, and Experimental achievements of the Religion. For defining the Religious Science we should identify in which cell of matrix concluded from cross tab of Religion and Science we are. Therefore Religious Science –in the version which followed by the council of Islamic Management and leadership- has based on a completely Articulated Methodology.
Keywords: Islamic Management, Religious Science, Science, Religion.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.