عنوان مقاله: حج پژوهی
مولف/مترجم: دکتر حسن عابد جعفری
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
مقدمه: قرآن کریم کسانی را که به خانه خدا دعوت کرده و میهمان خودش قلمداد کرده آب و جارو کننده خانه کعبه را حضرت ابراهیم علیه السلام قلمداد کرده و این باعث شرمندگی کسانی است که به حج مشرف میشوند، کسی که خانه خدا را تطهیر کرده، آماده کرده، تنظیف کرده برای اینکه این ها بتوانند از آن خانه بهره برداری کنند، حضرت ابراهیم علیهالسلام است. در این خانه، جای اعمالی که حاجیها انجام میدهند جای پای حضرت ابراهیم علیهالسلام و خانواده ایشان همه جا هست. یعنی از حجر اسماعیل بگیرید تا آب زمزم تا جایی که خود خانه کعبه است که برافراشتن خانه کعبه را، تمیز کردن خانه کعبه را از بتها، محل قدم حضرت ابراهیم علیهالسلام است و خود حضرت اسماعیل علیهالسلام؛ و همین طور محلی که به سمت آن نماز میخوانند و بین آن و خانه کعبه طواف میکنند باز مقام حضرت ابراهیم علیهالسلام است.
اگر بخواهیم بشماریم تقریباً تمام مواردی که آنجا مربوط به برگزاری مراسم حج میشود به نوعی حضرت ابراهیم علیهالسلام و اعضای خانواده ایشان سهیم و دخیل بودهاند، و در واقع سنتی که ایشان در پایان بنای خانه کعبه از خدا درخواست کردهاند که خدایا به ما چگونگی برگزاری مناسک حج را نشان بده و خداوند نشان داد و این ها عمل کردهاند. آن سنت در طول تاریخ جاری شده و هرکس از آن به بعد به طواف خانه کعبه میرود برای انجام مناسک، همان مناسکی را انجام میدهند که حضرت ابراهیم علیهالسلام انجام داد. البته این که عرض کردم باعث شرمندگی است بیشتر به خاطر اینکه برای همین ماموریتی که به عهده حضرت ابراهیم علیهالسلام گذاشته شده، بزرگترین امتحانها است و آزمونهای بسیار سنگین از ایشان به عمل آمده .
پاکترین خانه در طول تاریخ و اولین خانهای که برای مردم بنیان گذاشته شده را پاکترین و نابترین انسانها از جهت اعتقاد، یعنی اعتقاد به وحدانیت الهی و عملاً پس دادن آزمون معتقد بودن به وحدانیت و به تعبیر قرآن بالا آوردن، از بت پرستی و شرک تطهیر کردهاند و آماده کردن برای کسانی که از دور و نزدیک برای طواف خانه خدا میان و خانه خدا را طواف میکنند. این مراسمی که به عنوان مناسک در آیات به آن اشاره شده در یک محدودهای انجام میشود که این محدوده یک سر آن به شهر مدینه بر میگردد و یک سر آن به مکه بر میگردد و به شکل لوزی است تحت عنوان محوطه حرم و اینجا حرم الهی است. به این تعبیر که غیر مسلمین به این محدوده ی حرم اجازه ورود ندارند و طبیعتاً از این جا هم راههای مختلف به کشورهای مختلفی که اطراف هستند، کشیده میشود. هر فردی که در این محوطه میخواهد وارد شود باید محرم شود، یعنی به لباس ویژه؛ به گفتار ویژه و به آداب ویژه مجهز بشود که بتواند وارد حرم بشود. جالب این است که از آن ها به عنوان میهمانان الهی یاد شده و از این ها تحت عنوان "ظیوف الرحمن" یاد میشود. میهمان هستند از این جهت که به خانه خدا دعوت شدهاند و زیارت مدینه و حرم رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) و بقیع مزار چهار امام معصوم؛ اصحاب پیامبر صلوات الله علیه؛ فرزند پیامبر و عمههای پیامبر و همسران پیامبر؛ همسر علیابن ابی طالب؛ مادر حضرت ابوالفضل امالبنین و مشاهد متعددی که غیر از طواف برای زیارت نیز وجود دارد. در همین قسمت حجر اسماعیل است که داخل حجر گفته میشود که چندین پیامبر مدفون هستند و مفصل موارد مختلف است.
ظیوف الرحمن که وارد میشوند به تعبیری دعوت شدهاند برای این میهمانی و اولین لفظی که در موقع محرم شدن بیان میکنند، لفظ "لبیک" است. لبیک یعنی خداوندا دعوت تو را اجابت کردیم، آمدیم، یعنی دعوتی صورت گرفته و خداوند جزء اذکاری که در موقع محرم شدن واجب است که به زبان بیاورند لفظ لبیک است. لبیک یعنی اجابت کردیم دعوت تو را برای وارد شدن به این سرزمین؛ و بعد ادامه مناسک که طواف خانه کعبه است؛ و بعد سعی صفا و مروه است و بلافاصله بعد از هر طوافی نماز است؛ بعد هم تقصیر و بعد هم اعمال دیگر.
هر کس که وارد این مجموعه میشود و وارد خانه خدا میشود وارد حرم الهی شده است. مانند دو رکعت نمازی که ما معمولاً در مساجد وقتی وارد میشویم به عنوان نماز تهیت اقامه میکنیم؛ یک عمره مفرده اطراف حرم برگزار میکنند، یعنی هفت دور طواف میکنند و بعد دو رکعت نماز به جا میآورد، جمعیتی که با این وضعیت هر کس هر وقت وارد میشود این اعمال را انجام میدهد.همه افراد در این محوطه مستقر میشوند و مثل آبی که پشت سد جمع بشود میمانند؛ همینطور تلاطم میکند هر لحظه هم زیادتر میشود تا وقتی که مکه حدود دو میلیون جمعیت را در خود جا می دهد. یعنی تقریباً دیگر جایی نیست و ترافیک اطراف حرم تقریباً بسته میشود و امکان عبور و مرور با وسایط نقلیه امکان پذیر نیست و غیر ممکن میشود. زائران باید پیاده رفت و آمد کنند و همه آماده میشوند برای مراسم بزرگی که می خواهد اتفاق بیفتد. حضرت ابراهیم علیهالسلام میفرماید "ربنا ارنا مناسکنا" پروردگارا بعد از همه آن مشکلات و آزمون ها و برقراری پایههای خانه کعبه؛ به ما نشان بده مناسکی را که باید برقرار کنیم.
این مناسک همان مناسکی است که از آن سال به بعد مرتب ادامه پیدا کرده و هر سال افراد عین آن مراسم را اجرا کردهاند. این مناسکی که باید اجرا بشود همه موعد دارد، یعنی بدون استثنا زمان بندی تکلیفی دارد که هیچ کس خارج از آن تکلیف نمیتواند عمل کند. مثلاً کسی نمیتواند بگوید تا خلوتتر است من جلوتر بروم و مناسک را انجام بدهم. بایستی همه بایستند تا همه ی حاجیان بیایند و همه با هم مناسک را انجام بدهند. شلوغی بیش از دو و نیم میلیون جمعیت برای این است که این توقف باید صورت بگیرد تا زمان انجام تک تک مناسک برسد. هر کدام هم وقت خودش را دارد. وقت یکی تا اذان صبح است، یکی تا ظهر است، یکی تا غروب آفتاب است، یکی تا طلوع آفتاب است، هر کدام سر جای خودش قانونمندی خاص خودش را دارد و برای انجام این مناسک هم راهکارهای مناسب و اوراد و اذکار و انجام اعمالی را پیش بینی کردهاند. اگر کسی هم از این مناسک و از شکلی که گفته شده بخواهد عبور کند و از خط قرمز بگذرد پشت سر او یک کفاراتی گذاشته شده که این کفارات را حتماً بایستی بپردازد، از طعام به یک مسکین دادن شروع میشود تا قربانی شتر و... ادامه پیدا میکند؛ یا شصت روز روزه یا کفارات دیگر.
نکته جالب دیگر اینکه مجموعه انسانهایی که در حج جمع میشوند؛ امنترین جمعیتی است که نه در این تعداد؛ بلکه در یک دهم و یا یک صدم این تعداد نمیتوانند دور هم جمع بشوند، در حرم امن الهی می باشند و آن جا همه در امنیت هستند وقتی افراد همه محرم میشوند حتی به یک پشه هم نمیتوانند بی احترامی کنند. بی احترامی در این حد که اگر پشه ای هم نشست روی فردی؛ بایستی صبر کند تا خودش بلند شود و برود. خاشاکی که اطراف ما است از جمله برگ ها، گیاهان و بوته های زیر پای ما همه در امنیت به سر میبرند، یعنی در لباس احرام هیچ کس حق ندارد به هیچ موجود زنده ای بی احترامی کند. یعنی سلم و صلح و هم زیستی به اصطلاح امروز مسالمت آمیز در اوج خودش در این سرزمین امن برقرار است و همه بایستی این کار را بکنند. یعنی این طور نیست که یک نفر دسته اول باشد و دیگری دسته دوم و آخری سیاهی لشکر. همه داخل این نمایشی که بایستی اجرا شود نقش اول هستند و نقش دوم اصلاً نداریم.
بنابراین امنیت به این معنی که همه چیز از دست انسان هایی که آن جا حضور دارند در امان است و حتی برای بدن خودشان هیچ صدمهای مجاز نیست(مثلاً نمی شود از سر و صورت خود مو کند). بنده یک مثالی بزنم، شاید کمی به شوخی بماند، ولی واقعیتی است که اتفاق افتاد. چند سال پیش چند نفر از حاجیان زیر چادر در منا نشسته بودند؛ یکی از آنها کمی لم داده بود. فردی با لباس احرام به تندی به اوگفت: بلند شو این چه طرز نشستن است؛ چرا دراز کشیدی! حاج آقای خوشبخت آن جا نشسته بودند و به فرد نصیحت کننده گفتند: خوب یک گوسفند، آن فرد گفت من که چیزی نگفتم، فقط گفتم چرا اینجا دراز کشیدی، گفتند دو تا گوسفند، همینطور که او میخواست بگوید این حرفی نبوده، اهانتی نبوده و چیزی نبوده ایشان شماره میکرد. نتیجه اینکه در آنجا بالاتر از گل نمی شود به یکدیگر گفت و همه چیز در امنیت است.
اینکه این جمعیت چگونه در امنیت به سر میبرند و خدا زمینه ایجاد امنیت را چگونه برقرار میکند این به نظرم جزو مطالعاتی است که هنوز باید انجام شود. تا کنون کسی روی این شیوه امنیت کار نکرده، ما معمولاً وقتی میگوییم امنیت؛ پلیس و ارتش و افزودن نیروی امنیتی به ذهنمان میآید؛ در حالی که در اسلام تنها اینگونه نیست. یعنی امنیت از برون به درون نیست بلکه امنیت از درون به برون است. یعنی همه احساس میکنند نسبت به دیگری وظیفه دارند؛ در حالی که شما برگ یک درخت را مجاز نیستید که بکنید، خار زیر پایتان را مواظب باشید، مورچه را حق ندارید لگد بکنید و این یک تمرینی است برای انسانها که بدانند در این عالم چگونه میشود هم زیستی مسالمت آمیز نه فقط با انسان های دیگر، بلکه با همه هستی داشت.
در پاریس وقتی که ما خدمت حضرت امام خمینی(ره) بودیم، وقت نماز شد، حضرت امام(ره) تشریف بردند و اقامه بستند و نماز را زیر چادری داشتند شروع می کردند که یکی از برادران با عجله آمد تا به امام برسد، یک دانه از این برگ های شمشاد را کند که به عنوان مهر استفاده کند، حضرت امام(ره) یک نگاهی به او کردند و فرمودند از برگهای افتاده استفاده بکنید و برگ سبز درخت را نکنید. بنده هم تا حج نرفته بودم نمیفهمیدم که این تعلیم از کجا ایجاد شده است.
آنجا فهمیدم که چطور به انسان میآموزند که شما در تمام طول زندگی با مجموعه هستی باید در سلم، امنیت و سازش زندگی کنید؛ بدون این که به آن ها آزار برسانیی. بعد این مفهوم حدیث برایم روشن شد که میفرمودند: "وقتی شما شاخه یک درخت را میشکنید مثل این است که بال یک فرشتهای را میکنید و مجروح میکنید." کاملاً این ها با هم سازگار است؛ یعنی این آموزشها برای این است که ما در زندگی خودمان هم بتوانیم اینها را جاری کنیم که در کنار هم بتوانیم امن زیست کنیم.
در ادامه مناسک به طریق خودش باید انجام بشود و لباس ویژه ای هم دارد. جمعیت از اینجا در یک فرایند مشخص حرکت میکند از انجام مناسک که این فرایند انجام حج است. از ابتدا وارد میشوند؛ طواف میکنند، نماز میخوانند، بعد از محرم شدن آماده میشوند برای حرکت بعدی. حرکت بعدی حرکت به سوی صحرای منا و عرفات و مشعر است که اصل برقراری حج در آنجا صورت میگیرد. بعد به سرزمین منا می روند که در روز دهم و روز عید قربان است و مناسک خاص خودش را دارد و روز یازدهم بازهم بیتوته در منا صورت میگیرد و شب نهم به دهم عرفات است. بین این دو روز و در یک مقطع مشخص از صحرای مشعر عبور میکند و در صحرای مشعر یک توقف کوتاهی دارند که به آن وقوف میگویند. (توقف های کوتاه را وقوف و طولانی را "شب ماندن" یا بیتوته میگویند) بعد در روزهای ده و یازده و دوازده تا ظهر در منا حضور دارند. اذان ظهر را که گفتند همه بایستی منا را ترک کنند و طلوع آفتاب صبح که میآید همه بایستی مشعر را ترک بکنند و غروب عرفات که میرسد همه بایستی عرفات را ترک بکنند، یعنی با اوقات صبح طلوع آن، ظهر و غروب آفتاب؛ کاملاً با این ها تنظیم شده است.
مجموعه این اعمال و هر کس اینجا هست؛ یعنی دو و نیم میلیون نفر جمعیت با هم حرکت می کنند و به پیش می روند. اینجا که تمام شد برمیگردند به مکه و در مکه ادامه اعمالشان را که دوباره یک طواف و یک نماز و سعی صفا و مروه و دوباره طواف و یک نماز تمام میشود و افراد، حاجی میشوند و اعمال تمام میشود.
این فرایند از جهت مدیریتی بسیار مهم است. یعنی روی این فرایند است که مدیریت باید صورت بگیرد. به عبارت دیگر فرایند تکلیفی است و ما نمیتوانیم فرایند را تغییر بدهیم. بنابراین هر مدیریتی که میخواهد درحج صورت بگیرد روی فرایند تکلیفی است که همه باید با هم انجام بدهند. البته یک جاهایی استثناهایی هم برای افراد خاصی وجود دارد. مثلاً وقوف شب در مشعر برای کسانی که ضعیف و پیر هستند اجازه دارند به صورت اضطراری از اینجا عبور کنند و بروند منا مستقر بشوند؛ ولی بقیه این اجازه را ندارند. یعنی عامه باید عین این مناسک را انجام بدهند.
بنابراین در حوزه مدیریت اولین چیزی که نظر انسان را جلب میکند فرایند اعمالی است که به صورت تکلیفی از ابتدا تا انتها ترسیم و تکلیف شده و عین آن بایستی صورت گیرد. هر مدیریتی که بخواهد انجام بشود باید با توجه به این فرایند صورت بگیرد و نقض این فرایند را نمیتواند انجام بدهد. یعنی مثل کارخانه نیست که حالا ما بگوییم که ما این فرایند را چه کار کنیم که بشود آن را پس و پیش کنیم.
نکته بعدی این است که برای رفتن به این سرزمین و آماده انجام کار شدن؛ تبعه هر کشوری تا از کشور خودشان که کشور مبدا باشد؛ حرکت میکنند و تا برسند به سرزمین عربستان (حالا به مدینه یا به جده و از جده به شهر مکه و بالعکس)، اولین فعالیتی که اتفاق میافتد حمل و نقل هوایی است. مثلاً در مورد ایران؛ یکصد هزار حاجی باید از مبدا؛ یعنی هفده مرکز استان ما به جمعیتهای مختلف توسط وسایل هوایی (در حقیقت دو وسیله؛ یکی ایران ایر، یکی هم صعودی ایر لاین) منتقل شوند به این مناطق. اولین نقطه این مدیریت، مدیریت این حمل و نقل هوایی است که این چطور صورت میگیرد. قبل از این، تشکیل خود کاروانها است؛ زیرا شکل کار ما این طوری است که در قالب کاروان به حج میرویم. برخی کشورها این طور نیستند. آنها مثل مشهد رفتن ما خودشان دسته جمعی یا خانوادگی و هر طور که دوست دارند راه میافتند و عظیمت میکنند و حج آن ها دولتی نیست. مثلاً در هندوستان دولت اسلامی نیست که کار آنها را تکفل کند. تعدادی مسلمین دور هم جمع میشوند و از هندوستان با کشتی و یا با هواپیما به سمت این سرزمین عزیمت میکنند. بنابراین تشکل کاروانی به این معنا که در ایران است ندارند. ما تشکل کاروانی داریم؛ یعنی هر 100 تا 200 نفر در قالب یک کاروان عازم حج می شوند. این کاروان سطح اول و عملیاتی مدیریت حج است، این اولین سطح از جهت عملیاتی که ساختار ویژه دارد، مدیریت خاص دارد.
به تعبیر مدیریتی هر کاروان یک مدیر عامل دارد و یک هیئت مدیره. مدیر عامل آن مدیر کاروان است و هیات مدیره آن روحانی به همراه همکاران ایشان، این همکاران اگر جمعیت مرد کاروان زیاد باشد یک معین دارد که بتواند کمک کند اعمال را انجام بدهد. اگر جمعیت زن کاروان زیاد باشد یک معینه دارد، یعنی یکی از خواهرانی که مسلط به بحثهای فقهی مربوط به حج کمک کار ایشان میشود. همچنین جزء هیات مدیره پزشک کاروان است. در سیستم کاروان های ما یک اتفاق جالب وجود دارد که تقریباً در هیچ کشور دیگری وجود ندارد. هر یک از کاروان های ما صرف نظر از اینکه چند نفر باشند یک پزشک همراه دارد. یعنی مثلاً امسال اگر فرض کنیم که نزدیک به ششصد کاروان داشتیم، ششصد پزشک هم داشتیم، و همینطور ششصد مدیر و ششصد روحانی.
در همین ارتباط حدیثی داریم که برای اداره جمع، شما به سه چیز لازم دارید: فقیه پرهیزکار، طبیب مورد اعتماد و امیر مطاع. این سه رکن در کاروانهای ما وجود دارد؛ هم مدیر وجود دارد که حالا او هم معاون و دستیار دارد و او را در این مجموعه کمک میکنند، و هم پزشک و روحانی وجود دارد. این ها حکم هیات مدیره کاروان را دارند. ولی عامل اجرایی و کسی که تصمیم را اجرا میکند؛ مدیر کاروان است. این پایینترین سطح یعنی سطح یک و عملیاتی مدیریت حج است که در کشور ما اینطور است و در کشورهای دیگر متفاوت است. تفاوت کشور ما با کشورهای دیگر را بنده اشاره میکنم، متاسفانه در حوزه حج تطبیقی به این معنی که ما حج خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم تا کنون مطالعات جدی صورت نگرفته است. باید مطالعه شود که ما چه مزایا و معایبی داریم و آن ها چه مزایا و معایبی دارند؛ و به اصطلاح مدیریتی بتوانیم از مزایای آن ها الگوبرداری (Benchmarking) کنیم.
البته بنده از حج تطبیقی را در حوزه علوم انسانی عرض میکنم نه حوزه فقه مقارن و فقه تطبیقی؛ در آنجا کار زیاد شده است. مثلاً حضرت آیت الله مکارم شیرازی به عنوان یک مرجع تقلید شخصاً در حج شرکت میکنند و در بعثه خودشان به سوالات پاسخ میدهند و همراه دیگران میروند برای اعمال حج؛ لذا مشکلات حج را ادراک میکند و برآن اساس فتوا میدهد. بنابراین ممکن است فتوای امسال ایشان بر حسب تغییراتی که در حج اتفاق افتاده با فتوای سال گذشته ایشان متفاوت باشد؛ یعنی کاملاً میدانی برخورد میکنند. ولی دانشگاه برخلاف حوزه تکلیف خودش را به حج ادا نکرده و دِین خودش را نسبت به حج پرداخت نکرده است.
پس این سطح یک مدیریت در حج که کاملاً مدیریت عملیاتی است همه آنچه که در حج میخواهد تصمیم گیری شده، سیاست گذاری شده، هر عنوانی ردههای مدیریتی انجام شده تحقق و تجلی عینی آن در کاروان صورت میگیرد و اگر در کاروان انجام نشود انگار که تصمیم گرفته نشده بنابراین تجلی کار مدیریت در کاروان است زائر آنچه را که در کاروان احساس میکند به عنوان مدیریت حج میشناسد نه فراتر از آن چون با کس دیگری ارتباط ندارد و ارتباط مدیریتی او مستقیم با اعضای این هیات است.
سطح دوم مدیریت این است که این مجموعه کاروانها را (مثلاً امسال ششصد کاروان داشتیم) چه کسی اداره کند؟ و چه کسی رسیدگی کند؟ یک سر آن بر میگردد به اداره روحانی، یک سر آن برمی گردد به اداره پزشک، یک سر آن بر میگردد به اداره مدیر.آنچه که به مدیر بر میگردد عمدتاً سازمان حج و زیارت مسوول رسیدگی به آن است و در مقابل اعمال مدیر پاسخ گو است. از حمل و نقل اولیه گرفته تا حمل و نقل زمینی در عربستان، حمل و نقل درون شهری و وقتی که میخواهند از محل اسکان خود به حرم مشرف شوند و برگردند؛ تا بحث مربوط به اسکان افراد در هتلها. نقش مدیریت هتل (مدیریت هتل داری) در اینجا مفقود است؛ یعنی اصلاً نقشی از این مدیریت هتل داری را نمیبینیم؛ در حالی که برای خودش یک رشته و یک علم است و روی آن کار صورت گرفته است. همچنین بحثهای دیگری مثل بحثهای پزشکی که سلامت مجموعه باید باشد و بحثهای دیگری مثل تغذیه و تدارکاتی که باید برای اینها صورت گیرد و هرچه که در این زمینه به عنوان مجموعه خدماتی است که به زائران درون کاروان باید انجام شود.
مدیر عامل و دستیارانش تحت نظارت سازمان حج و زیارت می باشند. رده دومی که اینجا بالای سر کاروان ( مدیر عملیاتی) حضور دارد و کار انجام میدهد برای عبور از این فرآیند؛ رده دوم سازمان حج و زیارت حج و زیارت است. سازمان حج و زیارت برای انجام این کار دو ستاد تشکیل داده است؛ یک ستاد در مکه و یک ستاد در مدینه. به این خدماتی که باید اینجا ارائه شود و به تعداد این افراد در این ستادها عضو دارند؛ بنابراین هرکس مسوول یک کاری است. حالا شما به این بحث؛ مخابرات را هم اضافه کنید؛ مسایل مربوط به وزارت خارجه را هم اضافه کنید و... تصور کنید اگر کسی در عربستان؛ دستگیر شود و یا اگر کسی تصادف کند و بخواهد دیه از طرف مقابل دریافت کند؛ یا هر کار دیگری؛ دوستان وزارت امور خارجه میآیند و کمک میکنند. این ترکیب، در واقع سطح دوم مدیریت است که در مکه و مدینه حضور دارند و یک سطح نازلتر آن هم در حد رسیدگی حمل و نقل هوایی در جده
سازمان حج و زیارت برای اداره دقیق تر کارها و خدمات مکه را به نه منطقه تقسیم کرده و نه زیر ستاد در مکه وجود دارد. سه منطقه هم در مدینه وجود دارد. بنابراین دوازده ستاد منطقهای در این دو شهر مقدس وجود دارد. برای رسیدگی به زیر مجموعه مناطق (این ششصد کاروان) کاروان ها میان این دو ستاد تقسیم میشوند و زمانی که همه در مکه حضور دارند؛ همه کاروان ها میآیند و زیر مجموعه این 9 ستادی که به عنوان ستاد منطقه به شمار می آیند؛ قرار می گیرند و در این ستادها تعداد محدودی از افراد (مثلاً سه نفر)، هرکدام 2 یا 3 وظیفه را به عهده دارند و کار مشخصی را انجام میدهند. بنابراین این حوزه ی مدیریت در سطح دوم؛ ستادهایی هستند که در سطح منطقه و در سطح شهر کار را انجام می دهند.
این سطح میانی در واقع سیاستهای کلان سازمان حج و زیارت را به صورت عملیاتی ترجمه میکند؛ که مدیریت عملیاتی یعنی کاروان باید آن ها را بفهمد و اجرا کند. همچنین نظارت میکند بر چگونگی عملکرد کاروان ها، گزارش تهیه میکند و گزارش را به سطح بالاتر میدهد.
سطح عالی یا کلان مدیریت در حج در واقع خود روسای سازمان حج و زیارت هستند که شامل رییس سازمان (که معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است) و معاونان ایشان و نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی می باشد. این سطح سیاست گذاران اصلی حوزه خدمات این مجموعه هستند. در ایران این مجموعه زیر نظر وزارت ارشاد کار میکند و وزارت ارشاد و سایر وزارتخانهها زیر نظر یک شورای کار میکنند به نام شورای عالی حج که رییس آن رییس جمهور است و اعضای آن هم سایر وزرا هستند؛ از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر آن هم رییس سازمان حج و زیارت است که برنامه تدوین میکند و دستور جلسه تهیه میکند و دعوت میکند، و اعضای جلسه در مورد مسایل حج و هماهنگی بین دستگاههای کشور مثل وزارت خارجه؛ وزارت راه و ترابری، وزارت بهداشت و درمان، وزارت بازرگانی، وزارت ارتباطات و فنآوری و سایر وزارتخانهها با هم هماهنگی میکنند که این خدمات درست به زائران ارائه شود. بنابراین سطح سوم یا سطح سیاست گذاری یا تدوین استراتژی است که این سطح از مدیریت در این حوزه و حوزههای بالاتر آن تصمیم گیری میکند. شورای عالی حج چند بار در طول سال جلسه برگزار میکند و اصلی ترین مسایل آن جا بررسی میشود.
بخش های دیگر مربوط به حوزه پزشکی است. قاعدتاً یک شاخهای از وزارت بهداشت و درمان وارد میشود و این کار را انجام میدهد. امسال هلال احمر هم آمده بود و این کار را به عهده گرفته بود. در یک سطح پزشک کاروان است که کلیه معاینات زائران را از سه ماه قبل انجام می دهند و اطلاعات پزشکی و سوابق پزشکی آنها جمع آوری می کنند و در طول سفر از زائران مراقبت پزشکی می کنند. یک سطح بالاتر از این کسی که پزشک را کنترل میکند باز یک ستاد مختصر پزشکی است در قالب بیمارستان جمهوری اسلامی که این بیمارستان یک سطح خدمات بالاتر پزشکی که تخصصی هستند را انجام می دهند؛ مانند دندانپزشکی، اورتوپدی، زنان و... ارجاء خدماتی که خارج از توان پزشک کاروان باشد به این مرکز صورت میگیرد.
سطح سوم از این مجموعه، بیمارستانهای تخصصی عربستان است که اگر از توان بیمارستان ما در مکه یا مدینه خارج بود ارجاع میشود به بیمارستان های عربستان؛ مثلاً اگر احتیاج به دیالیز باشد یا جراحی سنگین لازم داشته باشند، به عربستان معرفی میکنند، البته پول آن را قبلاً و در هنگام ورود گرفتهاند. علاوه براین مجموعه، یک کار بیمه هم انجام میدهند که این بیمه حوادث، بیمه عمر و بیمه بار زائر است. از 48 ساعت قبل از عزیمت این بیمه انجام میشود تا دو هفته بعد از مراجعت که هر اتفاقی بیفتد بابت هرکدام از این ها مبالغی در قرارداد بیمه تنظیم شده است که به زائران پرداخت می شود. این شکل از کار یعنی داشتن پزشک در تک تک کاروانها، بیمارستان اختصاصی و ارجاع سطوح مختلف بیماری به عربستان و داشتن بیمه، تقریباً برای ایران منحصر به فرد است؛ یعنی کشور ما است که چنین وضعیتی دارد.
این مجموعه پزشکی جزء نکات مثبت کار ما حساب میشود و همین باعث میشود که زائرها بسیاری از بیماریها را نگیرند. درست است که هر کس از حج بر می گردد یک نوع از بیماری را گرفته است، ولی این پیشگیری یک آستانه امنیت روانی را برای زائران به وجود میآورد که بدانند دکتر در همان جایی که آنها هستند حضور دارد. این برنامه جزء نکات بسیار خوبی است که قابل انتقال به داخل کشور هم است، اگر بخواهیم تشبیه کنیم باید بگوییم چیزی شبیه به پزشک خانواده است.
بخش سوم مربوط به روحانی کاروان می باشد. این بخش در واقع متکفل مناسک و اعمال حجاج است و یک دفتری دارد که تمام مشخصات همه زائرین کاروان (شامل نام و عکس زائر، سن، مجتهدشان کیست، چند بار به حج مشرف شده اند و...) در آن نوشته شده است. همچنین اعمالی را که بایستی انجام بدهند را فهرست کرده اند و هر یک از اعمالی که انجام میشود، یک تیک میزنند که این اعمال انجام شده است. پایان کار فرض کنید اگر 150 نفر در کاروان باشند، یک جدولی وجود دارد که به تعداد اعمال این 150 نفر بایستی دانه به دانه علامت زده باشد. به کمک این معین و معینه، این سطح یک در واقع فعالیتهای انجام مناسک است.
به این بخش اضافه کنید بخش مربوط به سیاسی را که مراسم برائت از مشرکین است. به علاوه فعالیت های فرهنگی، چه به صورت انفرادی و چه به صورت جمعی مانند دعای کمیل و توسل. اما شبیه دو بخش دیگر، این سطح عملیاتی نیز سطح ارتباط روحانیون با زائر است و زائر غیر از این دیگر ارتباطی را با روحانی نمیشناسد. اگر این روحانی، این پزشک، این مدیر، با زائر خوب رفتار کنند از نظر زائر حج خوب است، اما اگر اینها هر مشکلی را که ایجاد کنند یا داشته باشند یا نتوانند رفع کنند، از نظر زائر حج خوب نبوده است و مشکلات به وجود میآید.
روحانیون کاروان توسط یک رده بالاتر مدیریتی تحت عنوان رابطین روحانی کنترل میشوند. این رابطین از کاروان ها سرکشی می کنند و دفترچه روحانی ها را کنترل می کنند، از زائرها در مورد عملکرد روحانی ها سوال میکنند، بعد آنها یک دفترچه دارند که به روحانی نمره میدهند و روحانی را ارزیابی میکنند.
سطح بالاتر روحانیون (که این سطح مدیریتی شماره دو است) مسوول بعثه است و امیرالحاج می باشد که در حقیقت بایستی گفت خادمالحاج. معاونان امیرالحاج در حوزههای گوناگون فعالیت می کنند و کارهای فرهنگی، مناسک و سیاسی به عهده این مجموعه است. مناسک حاجیان، به علاوه مسایل سیاسی و به علاوه مسایل فرهنگی مستقیماً اجرای آن به عهده بعثه و نمایندگان آن در کاروان است. علاوه بر اینها نظارت بر کل حج نیز بر عهده بعثه می باشد.
سازمان حج و زیارت برای اینکه مسئولیت های خود را انجام دهد تنها در حوزه حج تمتع در حدود 300 میلیارد تومان گردش مالی دارد. یعنی پولی که زائران پرداخت می کنند. سیصد میلیارد تومان گردش مالی در سال، نظارت جدی میطلبد. حال اگر به این سیصد میلیارد تومان سه قلم دیگر مربوط به عمره، مربوط به عتبات(یعنی عراق) و مربوط به سوریه را اضافه کنیم یک رقمی معادل یک هزار و دویست میلیارد تومان گردش مالی سازمان حج و زیارت است. در کشور کمتر سازمانی است که چنین گردش مالی سالیانهای داشته باشد و این حتماً نیاز به نظارت جدی دارد. این در حالی است که سازمان حج و زیارت برای پرداخت حقوق پرسنل خودش و دیگر هزینههای جاری رقمی که صرف میکند کمتر از یک میلیار تومان است(این دوتا رقم را با هم مقایسه کنید).
مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه به امیرالحاج که جانشین ایشان در حج هستند و عملاً نماینده ایشان در حج می باشند، چهارده وظیفه را ابلاغ کرده اند که یکی از آنها بحث نظارت و یکی هم بحث حسابرسی است. یعنی امیرالحاج باید این وجوهی که میآید در اختیار سازمان قرار میگیرد و گردش پیدا میکند باید کنترل و حسابرسی کنند. هر ساله چند نفر از برادرانی که شناخته شده و مورد اعتماد نظام هستند مثلاً امثال حاجآقای بوشهری تشریف آورده بودند (آقای عبدالرحمن بوشهری معاون بانک مرکزی است که سالها رییس ارگانهای مختلف حسابرسی کل کشور بوده است) و سال ماقبل آقای نادریان تشریف آورده بودند (ایشان رییس سازمان حسابرسی بودهاند) و این کار حسابرسی را عملاً نظارت می کنند و سیستمها را میبینند و کلیه امور را کنترل میکنند. بنابراین بعثه یک وظیفه مناسک، یک وظیفه سیاسی و یک وظیفه فرهنگی به عنوان وظایف اجرایی دارد و یک وظیفه نظارت هم به عنوان نظارت بر مجموعه کار سازمان و عملیاتی که صورت میگیرد بر عهده مجموعه بعثه است که این کار را انجام میدهد.
این در مورد حجاج و زائرانی است که به ما مربوط میشود؛ یعنی حدوداً یکصد هزار نفر زائر در سال، و بقیه زائران تا دو و نیم میلیون نفر زائرین سایر کشورها هستند. یک بخشی از بعثه تحت عنوان امور بینالملل متکفل مابهالتفاوت یکصدهزار نفر تا دو و نیم میلیون نفر است که با اینها ارتباط برقرار میکنند تا پیام انقلاب اسلامی را به آنها برسانند، و نظرات آنها را بگیرند تا از نظر جهان اسلام مطلع بشوند. اما امسال به دلیل تیرگی روابط سیاسی بین ما و عربستان وضع این بخش مناسب نبود و افراد مبلغ و هر کس از زائران را که با خارجی ها ارتباط میگرفتند، دستگیر و بازداشت می کردند و بلافاصله به پاهای ایشان غل و زنجیر میبندند و آنها را زندانی میکنند. تا زمانی که وزارت امور خارجه و دوستان دیگر بیایند و جریان را بررسی کنند و دادگاه رای بدهد، چند روزی طول می کشد و به قول قدیمیها بایستی آب خنک بخورد و اهانتهای آنها را تحمل نماید.
در حوزه مناسک هم به دلیل همان تیرگی روابط در بقیع و داخل حرم رسول الله(ص) خیلی سخت میگرفتند، یعنی اجازه نمی دادند حتی کتاب باز کنی و از روی کتاب به ائمه اطهار (ع) سلام بدهی و کتاب را میگرفتند، البته اگر کسی سریعاً کتاب را نمیبست و اگر کسی هم مقاومت میکرد یک شرطه خود او را میگرفتند و ایشان را بازداشت و زندانی می کردند.
نکته جمع بندی اینکه برای مدیریت تمام این موارد در تمام سطوح و تمام این محورها (در حوزه روحانی، در حوزه پزشک و در حوزه مدیریت) نیاز به انجام کار پژوهشی زیادی وجود دارد و سیستم تقریباً در همه موارد به صورت سنتی عمل میکند. در این بخش ها از کارهای علمی دانشگاهی خبری نیست، نه در حوزه اجتماعی، نه در حوزه روان شناسی، نه علوم تربیتی، نه روابط بینالمللی و نه به ویژه در حوزه مدیریت. حوزه علمیه به نسبت قابل قبولی دِین خودش را نسبت به مناسک و کارهایی که بایستی انجام بدهد عملی کرده، اما دانشگاه در این زمینه بسیار مدیون حج است و کار اساسی در این زمینه انجام نداده است. غیر از این چند پایاننامه محدود در مورد حج چیز دیگری خصوصاً در زمینه مدیریت سراغ نداریم. یک مقاله هم مربوط به خانم دکتر شمس السادات زاهدی است که پس از تشرف به حج راجع به نگاه سیستمی به مدیریت حج نوشتند و مورد توجه هم قرار نگرفت.
بنابراین دانشگاهها دِین خودشان را به حج ادا نکردهاند! رشتههای علمی و مدیریتهای پژوهشی وجود ندارند و سیستم حج ما اکنون به جز بخشی از زمینه ها مانند پزشکی (که نیروهای فرهیخته در آنجا هستند) باقی قسمت ها استاندارد نیرو حدود دیپلم است و کارهای پژوهشی وجود ندارد. در حقیقت ما دانشگاهیان این کارها را جزو مدیریت نمی دانیم، در حالی که مدیریت حج یکی از جلوه های عملی و کاربردی مدیریت اسلامی است که هیچکس در اسلامی بودن آن تردید ندارد.
و السلام علیکم و رحمة الله برکا ة.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.