عنوان مقاله: نمودی از جهانی سازی اقتصادی ؛ تجارت بین المللی
مولفین: لیلی رحیمی (leili.rahimi20@gmail.com)
موضوع: مدیریت بازرگانی
سال انتشار(میلادی): 2016
وضعیت: تمام متن
منبع: ارسال شده توسط عضو پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده: تجارت بین المللی نه تنها یکی از نیروهای محرک اصلی جهانی شدن اقتصادی است، بلکه یکی از آشکار ترین تجلیات فرآیند جهانی شدن می باشد. به عنوان مثال توسعه تجارت بین المللی کشور دارای تاثیر مستقیمی بر سطح جهانی شدن اقتصاد کشور است . مقال? حاضر دربار? شاخص های تجارت بین المللی در این زمینه و در مورد آنهایی است که بهترین منعکس کننده سطح جهانی شدن اقتصادی کشور و یا بخش منحصر به فرد اقتصاد است. در دهه های اخیر، فرآیندهای انجام شده در اقتصاد جهانی اغلب با جهانی شدن همراه هستند. برجسته ترین جنب? فرآیند جهانی شدن که در حال رشد است ، وابستگی متقابل اقتصاد ملی بوسیل? افزایش ادغام تجارت، امور مالی، افراد و ایده ها در بازار جهانی است . جهانی شدن اقتصاد از طریق اتصال و وابستگی متقابل اقتصادهای ملی است.
کلمات کلیدی: تجارت بین المللی، جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد، جهانی سازی اقتصادی.
مقدمه
مشارکت در فرآیند جهانی شدن باعث توسع? تجارت، انتشار فناوری و نوآوری، فرصتهای گسترش بازار و شرکت در تبادل دانش و تجربه که به افزایش و تولید و بهبود رفاه مردم می انجامد . محرکه های اصلی جهانی شدن اقتصاد ؛ تجارت بین المللی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، فعالیت شرکت های بین المللی و انتقال تکنولوژی می باشند. تجارت بین المللی یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی در جهان و عامل عمد? همکاری های بین المللی بین اقتصادهای ملی است.
حجم تجارت بین المللی رشد سریع تری نسبت به تولید ناخالص در بیشترکشورهای جهان دارد و به همین خاطر تجارت بین المللی برای اقتصاد کشورها اهمیت بیشتری به خود می گیرد.
با افزایش آزادسازی تجارت و بازارهای سرمایه، دولتها اقدامات حمایتی از قبیل تعرفه های واردات و موانع غیر تعرفه ای (سهمیه بندی واردات، محدودیت های صادراتی، ممنوعیت ها ) را که به معنای حفاظت اقتصادشان از رقابت خارجی می باشد را کاهش می دهند.
به طور سنتی از شاخص های تجارت بین المللی برای ارزیابی سطح فرایند جهانی شدن استفاده می شوند که برخی از اختلافات در چگونگی ارزیابی حجم و روند توسع? تجارت بین المللی بوجود می آید. بنابراین انتخاب مجموعه ای از شاخص های تجارت بین المللی مسئله بسیار مهمی است، چرا که شاخص های تجارت بین المللی از اهمیت بیشتری برای اندازه گیری جهانی شدن اقتصاد است. بحثی میان دانشمندان وجود دارد: این است که آیا جهانی شدن در حال افزایش است یا کاهش؟
عنوان شده که نسبت تجارت بین المللی و تولید ناخالص به مقیاس بی سابقه ای رسیده است. این تغییرات منجر به شکل گیری بازارهای جهانی کالاها و خدمات شده که به تغییرات در بازارهای کار و محصول ختم می شود. [8]
یک رویکرد تحلیلی جهانی شدن می گوید که شواهد روشنی از رشد بی سابق? تحول بنیادین اقتصاد جهانی وجود دارد و این تغییرات بر توسعه دولت ها و رفاه شهروندانشان تأثیر می گذارد. بر اساس تحقیقات تجربی ثابت شده که فرآیند جهانی شدن به سرعت از طریق کانال تجارت بین المللی گسترش می یابد. برخی صاحبنظران معتقدند که جهانی شدن و یکپارچگی فرآیندهای آن تأثیر قابل توجهی بر توسعه تجارت بین المللی داشته است. تجارت بین المللی در حال حاضر یک فعالیت سریع رو به رشد از اقتصاد جهانی است و به طور خاص یک تجارت بین المللی و یکی از عوامل کلیدی جهانی شدن است که فرضیاتش برای گسترش جهانی شدن تشکیل شده است.
از سوی دیگر، برخی دیگر از نویسندگان استدلال می کنند که تجارت بین المللی رشد بی سابقه ای نداشته و اقتصاد جهانی به دور از ادغام یکپارچه و وابسته است و مناطق گسترده و بخش های بزرگ در پشت فرآیند پویای رشد باقی می مانند. آنها تأکید کردند که ممکن است در محیط بین المللی ِآشفته امروز اهمیت سیاست های ملی دولت، که به منظور حفاظت محیط جهانی از نیروهای بین المللی می باشد، افزایش یابد. در نتیجه ثابت کرده اند که جهانی شدن یک فرایند سازگارمی باشد و ناگهانی نبوده و اینکه عدم اجماع در ارزیابی میزان انتشار و نرخ جهانی شدن اقتصادی وجود دارد.
رشد تجارت بین المللی می تواند با محدودیت های ناشی از نفوذ مرزهای ملی تحت تأثیر قرار گیرد و بعنوان عامل اثر گذار بر شکاف کاهش حجم تجارت بین المللی باقی بماند.هدف از این مقاله ارزیابی سطح جهانی شدن در بعد تجارت بین المللی و تعیین شاخص های تجارت بین المللی بعنوان بهترین منعکس کنند? سطح جهانی سازی اقتصادی می باشد.
...
نظریه های جدید تجارت بین المللی در زمینه جهانی شدن
فرایند تسریع جهانی شدن تأثیر مستقیمی بر ساختار تجارت بین المللی دارد و طور اجتناب ناپذیری به نظریه های جدید تجارت بین المللی منجر می شود. تئوری های کلاسیک تجارت بین المللی (نظریه های مزیت مطلق و نسبی، هکشر اوهلین-مدل موهبت منابع) بر جابجایی کالا بین کشورها متمرکز شده بود در حالیکه تجارت بین المللی به طور سنتی از صادرات و واردات کالا تشکیل شده است.
از آنجا که الگوهای تجارت بین المللی در حال گسترش است، فرض بر این بوده که عوامل اصلی تولید - کار و سرمایه -بی حرکت باقی مانده ، یعنی آنها بین کشورها مبادله نمی شوند. با این حال، در دهه های اخیر دربار? حرکت عوامل دیگر تجارت بین المللی - خدمات و عوامل تولید ( نیروی کار، سرمایه و تکنولوژی ) بیشتر و بیشتر بحث می شود.
پس از جنگ جهانی دوم، توافقات چند جانبه ای در زمین? تجارت بین المللی به تصویب رسید و موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) در سال 1947تأسیس شد . در نیمه دوم قرن 20بیستم با آزاد سازی تجارت بین المللی، کاهش تعرفه واردات و رشد تجارت در کالاهای تولیدی خود نمایی کرد . یکی از برجسته ترین گرایش های جدید در تجارت بین المللی ، تجارت بین وابستگان خارجی یک شرکت مادر به عنوان تجارت درون شرکت شناخته شده است. تجارت درون شرکت نشان دهند? یک سوم تجارت بین المللی در محصولات است . این سیاستِ شرکت های چند ملیتی ِمدرن برای بهینه سازی منابع تولید در بازار جهانی است. بنابراین، آنها با به دست آوردن مواد خام در ارزان ترین جا آنها را تبدیل به محصولات واسطه برای تولید بیشتر کرده و سپس آنها را به وابستگان خود در خارج از کشورحمل می کنند و در نهایت آنها را در بازارهای توسعه یافت? خودشان به فروش می رسانند. ترویج ادغام عمودی و برون سپاری، زنجیر? جهانی تولید را تشکیل می دهد یعنی اینکه ساخت محصول به چند مرحله تقسیم شده و هر مرحله در مکانهای مختلفی انجام می گیرد.
از آغاز قرن بیست و یکم ساختار تجارت بین المللی به طور قابل توجهی تغییر کرده است. بخش اصلی تجارت بین المللی که شامل کالاهای واسطه ای می باشد، جای ورودی برای تولید و یا محصولات نهایی صنعتی را گرفته است. یکی از اقتصاددانان برای اولین بار در اوایل قرن بیستم نیاز به تغییر تئوری کلاسیک تجارت بین المللی را توجیه کرده بود. نظریه تجارت بین المللی کلاسیک تجارت در محصولات نهایی را توضیح داده ، اما به تازگی این جریان نشان دهنده تنها بخشی ازحاشی? کل جریان تجارت بین المللی است. نظریه تجارت جدید با انتشار تکنولوژی و رقابت انحصاری قادر به توضیح تجارت محصولات صنعتی با تکنولوژی بالا(های تِک) در درون صنعت شده است. نظری? وجود همزمان تجارت بین بخشی، تجارت درون صنعت و تجارت درون شرکت و همچنین نفوذ همه جانبه به کشور توسط شرکت های چند ملیتی را به عنوان نتیج? برقراری موانع تجاری (از قبیل هزینه های حمل و نقل و یا تعرفه ها) توضیح می دهد.
زمینه های تئوریک جهانی شدن
جهانی شدن در مرحله نخست، به علم اقتصاد و حوزه های مختلف اقتصاد بین الملل راه یافت و سپس در مطالعات جامعه شناختی ، سیاسی و بین المللی جای خود را باز کرد.در این خصوص،سن سیمون، بر این باور است:که " فرایند صنعتی شدن گسترش دهنده فرهنگ اروپایی به دیگر نقاط جهان است ".جهانی شدن ابتدا در توسعة علوم اجتماعی نمایان شد . سن سیمون دریافت که صنعتی شدن عامل پیشبرد رفتارهای مشابه در درون فرهنگ های متنوع اروپایی بوده است. استدلال سن سیمون این است که تسریع چنین فرایندی مستلزم نوعی انترناسیونالیزم آرمانی است که شامل حکومت پان اروپایی و یک فلسفة جهانی مبتنی بر انسانیت است .
ابعاد جهانی شدن
پژوهشگران براین امر اتفاق نظر دارند که جهانی شدن مجموعه ای از فرایندهای اجتماعی چند بعدی و شامل ابعاد سیاسی فرهنگی و ایدئولوژیک می باشد. لذا به اختصار به برخی ابعاد این فرایند پرداخته می شود:
جهانی شدن اقتصادی به تشدید و بسط روابط متقابل اقتصادی در سطح جهانی اطلاق می گردد. حجم عظیم سرمایه و فناوری سطح تجارت کالا و سرمایه را به شدت افزایش داده است. بازارها در فرایند ایجاد ارتباط میان اقتصادهای ملی ثروت خود را افزون کرده اند شرکت های چند ملیتی عظیم، نهادهای اقتصادی بین المللی قدرتمند مانند سازمان تجارت جهانی و صندوق بین الملل پول و نظام های بزرگ تجارت منطقه ای مانند اتحادیه اروپا به عنوان های بنیان های نظم اقتصادی جهانی در قرن 21 ظهور کرده اند. به علاوه آزاد سازی اقتصاد در کشورهای مختلف منجر به رها شدن تعیین نرخ سود بانکی از کنترل دولت ها خصوصی سازی بانک ها و مؤسسات مالی دولتی شده است. ایجاد زمینه های تجارت آزاد و ایجاد بازار جهانی تجارت آزاد از تلاشهای مهم این عرصه است که اگر چه باعث رشد ثروت در کشورهای پیشرفته شده اما در مواردی نیز فاصله کشورهای فقیر و ثروتمند را افزایش داده است.
جهانی شدن سیاست به تشدید و بسط روابط متقابل سیاسی در سطح جهانی اطلاق می گردد. یکی از جلوه های مهم جهانی شدن سیاسی دگرگونی دراصل کلی حاکمیت دولت ملت ها در قلمروهای سرزمینی خود است. در طی فرایند جهانی شدن مرزهای تحت قلمرو سرزمین که تحت حاکمیت دولت ها ملت است در برابر اندیشه ها، کالاها، سرمایه و ... نفوذ پذیر می شود هم چنین مرزهای سخت فرهنگی و ذهنی در معرض نفوذ قرار گرفته است . با تأکید به این گرایش ها برخی صاحب نظران از "قلمروزدایی" در حوزه سیاست حکمرانی و قانون خبرداده اند. رشد قدرت نهادهای و سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل و یا شورای امنیت و .... توسعه رویه ها ونهادهای حقوقی بین المللی و تعهدات بین الملل الزام آور، دولت – ملت های را از حالت حاکم مطلق و بی چون و چرای قلمروهای سرزمین خارج کرده است. البته اگر چه جهانی شدن فرهنگی به تشدید و بسط جریان های فرهنگی در سراسر جهان اطلاق می گردد. گستردگی شبکه روابط متقابل فرهنگی و وابستگی های متقابل در دهه های اخیر باعث شده است که برخی صاحب نظران براین باور باشند که کنش های فرهنگی قلب جهانی شدن معاصر است و اقتصاد در درجه دوم اهمیت قرار دارد. نظام های معنایی نمادین عصر جهانی شدن مانند مصرف گرایی، فرد گرایی و حتی گفتمان های مذهبی و دینی بسیار آزادتر و گسترده تر از گذشته ها در حال چرخش در جوامع مختلف و عرصه جهانی هستند و فناوری هایی مانند اینترنت و ماهواره این امر را تسهیل کرده اند. [7-1]
جهانی شدن اقتصاد
در بسیاری از نظریهها و تعریفهای جهانی شدن, بر عنصر اقتصادی فرایند جهانی شدن تأکید شده و نظریهپردازان پرشماری, وجه غالب جهانی شدن را اقتصادی میدانند. از دیدگاه آنها گر چه فرایند جهانی شدن بسیار فراگیر است و بر همه حوزههای زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد, اما آشکارترین و برجستهترین نمودها و مصداق های این فرایند به حوزه اقتصاد اختصاص دارند. فرایند جهانی شدن اقتصاد با نوسانها و فراز و نشیبهایی همراه بوده است. دهههای پایانی سده نوردهم و سال های آغازین سده بیستم, زمان شکوفایی یکی از جنبههای اصلی جهانی شدن اقتصادی بود. در این دوره حجم تجارت بینالمللی به نحو بیسابقهای افزایش یافت و سرمایهداری جوان گام های بلندی در راستای تبدیل جهان به بازاری واحد برای فروش تولیدهای خود برداشت ولی هنوز چند سالی از عمر این نظام در سده بیستم نگذشته بود که دچار بحران شد و تشدید این بحران به دو جنگ جهانی انجامید. بنابراین از سال 1914 تا 1945, تحت تأثیر جنگ و ملیگرایی اقتصادی, رشد همگرایی اقتصاد بینالملل سیر نزولی پیدا کرد.
ولی در اواخر دهه هفتاد موج جدیدی از فرایند جهانی شدن اقتصاد شکل گرفت که در درجه اول تحت تأثیر تحولات و پیشرفتهای حیرتانگیز در عرصه ارتباطات بود. این پیشرفتها هزینههای ارتباط و حمل و نقل را به میزان بسیار زیادی پائین آورد و زمینهساز ادغام جهانی اقتصادها شد. از سال 1945 تاکنون هزینه حمل کالا از طریق دریا به طور متوسط پنجاه درصد, هزینههای حمل و نقل هوایی هشتاد درصد و هزینه مکالمات تلفنی بینالمللی 99 درصد کاهش یافته است و به همین دلیل شبکههای ارتباطی بسیار کارآمد و کم هزینهای در گستره جهانی شکل گرفته است پیشرفتهای خارقالعاده در رایانهای کردن امور و مخابرات مانند نظامهای دیجیتالی و فنآوری ماهوارهای, نیز در پیشبرد فرایند جهانی شدن اقتصادی در سالهای اخیر نقشی بسزا داشتهاند. در نتیجه چنین تحولاتی امروزه بسیاری از کالاها و خدماتی که تاکنون قابل تجارت نبودند, در مدار تجارت جهانی قرار گرفتهاند. نظامهای ارتباطی جهانی, شرکتها را قادر کرد تا برنامه تولیدی و عملیات مالی خود را به صورت همزمان در چندین کشور هماهنگ کنند و در واقع به عملیات اقتصادی جهانی مبادرت ورزند. اطلاعات نیز به واسطه شبکههای ارتباطی, قابل تجارت و مبادله شده است. اطلاعاتی مانند مشاوره مدیریتی, سیستمهای نرمافزاری, فیلم, نوار کاست, دیسکتهای فشرده, اخبار تلویزیونی و از این قبیل. در این چهارچوب, تحرک و سیالیت سرمایه نیز به میزان بسیار زیادی و در قالب پول افزایش یافته است. به عبارتی پول به محصولی تبدیل شده که جوهرهاش اطلاعات موجود در آن است. [3]
این مهم است که دقیقا بدانیم جهانی شدن اقتصاد دربردارنده چه عناصری است هر چند تز جهانی شدن اقتصاد در سطح گستردهای به وسیله سیاستمداران و رسانهها تأیید شده, لیکن بعضی از جامعه شناسان با این عقیده مخالفند. برجستهترین آثار در این زمینه آثار اخیر پل هرست و گراهام تامپسون میباشد. آنها تز جهانی شدن اقتصاد را بهانهای در دستان راست جدید و چپ تلقی میکنند, چرا که راست جدید بدین ترتیب پیروزی لیبرالیسم بازار آزاد را جشن میگیرد و از نظر چپها نیز سرمایهداری حداقل تحت چنین شرایطی به طور کاملاً آشکاری درندهخویانه است و بنابراین به آسانی ماهیتش افشا میشود. آنها استدلال میکنند که اقتصاد نه جهانی بلکه بینالمللی است چرا که هنوز دولت ـ ملتها هم از نظر اقتصاد داخلیشان و هم از نظر توافقات مربوط به مدیریت روابط اقتصادی فراسوی مرزهای ملی, قدرتمندترین بازیگران اقتصادی هستند. همچنین آنان استدلال می کنند که شرکتهای چند ملیتی بر تجارت جهانی سلطه ندارند و تا دو سوم دارایی هایشان در کشورهای مادر حفظ میشود, این بدان معنی است که آنها در معرض کنترل سیاستهای حکومت ملی میباشند و همچنین شرکتهای چند ملیتی در سطح جهانی عمل نمیکنند بلکه بیشتر در سطح شرکای درون مناطق به ویژه اروپا, آمریکا و آسیای جنوب شرقی فعالیت میکنند. آنها نتیجه میگیرند که هیچ چیز جدیدی در مورد بینالمللی شدن کنونی اقتصاد وجود ندارد از زمانی که تکنولوژی صنعتی مدرن از دهه 1860 شروع به فراگیر شدن کرد, فرایندی شبیه فرایند کنونی وجود داشته است.
ویژگی های جهانی شدن اقتصاد
بعد اقتصادیِ جهانیشدن توأم با خصوصیسازی، آزادسازی تجارت، مقرراتزدایی در تجارت، کاهش مالیاتها، به حداقل رساندن نظارت دولت، رشد سریع شرکتهای چندملیتی، گسترش مراکز مالیجهانی، مهاجرت کارگران، تحوّل در حمل و نقل و شبکهی ارتباطات و وابستگی ارزش اقتصاد به تجارت اطلاعات و نه تجارت مواد، میباشد.
خصوصیات جهانی شدن اقتصاد یعنی ویژگیهای تولید و توزیع را می توان به شکل زیر برشمرد:
1 ـ جهانی شدن بازارهای مالی
2ـ جهانی شدن استراتژی شرکتها در درون یک بازار رقابت
3 ـ انتشار تکنولوژی همراه با فرآیند تحقیق و توسعه در سطح جهان
4 ـ شکلگیری الگوهای مصرف جهانی همراه با بازارهای مصرفی جهان
5 ـ جایگزین شدن توان نظم بخشیدن به اقتصاد ملی توسط اقتصاد سیاسی جهانی
6 ـ کاهش نقش دولت ـ ملت در طراحی قوانین تدبیر جهانی
7 ـ افزایش شکافهای طبقاتی در درون جوامع ـ اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه
8ـ حاشیهای تر شدن جوامع کمتر توسعه یافته
9 ـ برتری سرمایه نسبت به نیروی کار و در نتیجه, تضعیف, یا به طور دقیق تر قدرت زدایی از تشکلات صنفی و کسانی که فاقد سرمایه هستند یا به طریقی در نوک پیکان تحولات سرمایهداری قرار نگرفتهاند.
به سخن دیگر, جهانی شدن اقتصاد این مفهوم را دربردارد که تصمیمات و اقدامات اقتصادی در یک بخش از جهان نتایج مهمی را برای اشخاص و اقتصادهای دیگر دربردارد. جهانی شدن اقتصاد دارای دو بعد است, بعد اول مفهوم گسترش جغرافیایی را دربردارد. لذا جهانی شدن اقتصاد به طور فزایندهای فضای جغرافیایی گستردهتری را اشغال میکند. در بعد دوم جهانی شدن اقتصاد مفهوم فرآیندی را دارد که شدت و فشرده شدن وابستگیها, پیوندها و تعاملات بین اقتصادی رادربرمیگیرد. لذا ترسیم جهانی شدن اقتصاد به شکل فرایندهای متعدد, متکثر و گسترده الزام آور است. جهانی شدن اقتصاد بر ماهیت بیمرز جریانهای اقتصادی تأکید میورزد و بالاخره جهانی شدن اقتصاد بر تبدیل شدن جهان, به ویژه اقتصاد جهانی, به یک واحد همگرا شده تأکید میکند. نتیجه وضعیت فوق این است که توان نظم بخشیدن به اقتصادهای ملی از بین میرود و نظام اقتصادی جهانی جایگزین آن میشود. قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در یک رابطه وابستگی متقابل و نیاز متقابل قرار دارند. قدرت اقتصادی منبع درآمد دولت (مالیات) است. دولت با استفاده از درآمد فوق, خدمات و امتیازاتی را به شهروندان ارائه میدهد وبدین وسیله وابستگیهایی را ایجاد و مشروعیت خود را حفظ میکند. رابطه دو جانبه فوق که تحت عنوان قانون وگنر (wagners law) شناخته شده, به این شکل است که افزایش توان اقتصادی به افزایش درآمد دولت منجر میشود که به نوبه خود به افزایش قدرت دولت در داخل و در خارج از مرزها.
...
مشکلات انتخاب شاخصهای اندازه گیری سطح جهانی سازی اقتصادیِ تجارت بین المللی
برای ارزیابی سطح جهانی شدن انتخاب شاخص های مناسب که نشان دهند? ویژگی های اصلی تجارت بین المللی باشد، مهم است . به طور کلی، شاخص ها باید برای تحلیل جنب? جهانی شدن تجارت در سطح کشور، بخش اقتصادی، شرکت و در سطح محصول منحصر به فرد مناسب باشند . به طور سنتی، گرایشهای تجارت بین المللی در ارتباط با شاخص های اساسی اقتصادی با استفاده از شاخص های : کل جریان های تجاری، جریان صادرات و واردات، تجزیه و تحلیل (تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی، تولید ناخالص، تقاضا، و غیره) تحلیل شده اند. سهم صادرات در تولید ناخالص داخلی و نسبت کل جریان تجارت و تولید ناخالص اغلب بعنوان شاخص ادغام تجارت استفاده می شود.
راههای دیگر برای اندازه گیری جهانی شدن تجارت بین المللی
راه دیگر اندازه گیری شدن تجارت بین المللی این است که به مقایسه نرخ رشد صادرات و تولید ناخالص داخلی پرداخته شود. تفاوت در نرخ رشد سرعت فرایند جهانی شدن تجارت را نشان می دهد. به طور کلی پذیرفته شده است که به شکل فزاینده ای در اقتصاد کشور و بخش جهانی، سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی به صادرات اختصاص یافته است.
سهم صادرات در تولید ناخالص داخلی و نسبت جریان کل تجارت و تولید ناخالص اغلب شاخص ادغام تجارت استفاده می شود. راه دیگر اندازه گیری جهانی شدن تجارت بین المللی است که به مقایسه نرخ رشد صادرات و تولید تفاوت در نرخ رشد را نشان می دهد سرعت فرایند جهانی شدن تجارت است. به طور کلی پذیرفته شده است که اقتصاد کشور و بخش به طور فزاینده جهانی است، سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی است صادرات اختصاص داده است. سهم صادرات در تولید ناخالص داخلی اندازه گیری درجه وابستگی تولید کنندگان داخلی در بازارهای خارجی و جهت گیری تجاری خود را فراهم می کند. گسترش زنجیره جهانی تولید نیاز به مدیریت و طرح سازمان یافته دارد و سهم خدمات در ارزش تولید جهانی را افزایش می دهد. برخی از خدمات به طور مستقیم به تجارت بین المللی مربوط می شود. این خدمات به طور عمده تخصصی هستند ؛ مانند حمل و نقل بین المللی، امور مالی بین المللی، فعالیت مشاوره، بازاریابی، توزیع و غیره . این خدمات ارتباط بسیار کمی با بازار خدمات محلی دارد. تأکید بر این است که خدمات، بخشی جدایی ناپذیر از محصولات برای تجارت خارجی است ،در آمار تجارت بین المللی منعکس نشده است. در این روش، آمارهای تجاری رسمی دقیقا منعکس نمی کند، که بخش اقتصادی ارزش افزود? محصول ایجاد می کند و یا خدمات ارائه می دهد. از سوی دیگر، بسیاری از بخش های یکپارچه سازی بین المللی به طور غیر مستقیم با این مقوله مرتبط هستند. بخش خرده فروشی تا حد زیادی به محصولات وارداتی فروش می رساند و یا ارائه دهنده خدمات برای محصولات وارداتی است.شرت های بین المللی زنجیره تولید خود را در سراسر کشورهای مختلف گسترش داده و این روند منجر بالب جدید تجان المللی (تجارت درون شرکت) می شود. ادغام زلید،
شاخص تجارت درون شرکت ممکن است معانی مختلف داشته باشد: 1) واردات 2) صادرات 3) جذب سرمایه گذار به کشور 4) سرمایه گذاری در خارج از کشور.
این اقلام تجارت باید بین شرکت های وابسته و پدر و مادرشان در خارج از کشور و یا تجارت میان شرکتهای محلی مادر و وابسته به آنها در خارج از کشور، و یا تجارت میان تمام شرکت های وابسته از همان گروه واقع در کشورهای مختلف در نظر گرفته شوند. نسبت میزان تجارت درون شرکت و کل صادرات بخش بستگی زیادی به تعداد و انداز? وابسته به خارج از کشور، در محل زنجیر? تولید (محصولات نهایی یا میانی) و ساختارسازمانی شرکت دارد. این بستگی زیادی به ماهیت سرمایه گذاری، مدت زمان سرمایه گذاری، بخش های اقتصادی واستراتژی کسب و کار شرکت دارد که در آن گروه از شرکتها فعالیت می کنند .
نگرش های متفاوت به جهانی شدن
با ارائ? تعاریف متفاوتی از این پدیده میتوان آنها را در پنج طبقه کلی دسته بندی نمود:
1- جهانی شدن به عنوان بینالمللی شدن
از این دیدگاه جهانی شدن توصیفی برای بیان ارتباط نزدیکتر میان دولتها و مبادلات ساده تر و سهل تر میان آنهاست. هیرست و تامپسون جهانی شدن را در این حالت جریان فزاینده و عظیم تجارت و سرمایه میان کشورها و مبادلات ساده تر، سریع تر و بیشتر بین جوامع دانسته اند .
2- جهانی شدن به مثابه مرز زدایی و آزادسازی
در این دیدگاه جهانی شدن اشاره به حرکتی در دولتها دارد که موجب آزاد شدن مبادلات بین آنها و دیگر کشورها شده و به ایجاد فضایی بدون مرز و باز از جهت اقتصادی و مالی و پولی بین کشورها منجر میگردد. در این دسته از تعاریف، یکپارچگی اقتصادی، حاصل جهانی شدن به شمار می رود. از میان رفتن ویزا بین کشورهای اروپایی، یکسان شدن واحد پولی و برداشتن قیود کنترلی در ورود و خروج کالا و خدمات بین آنها، شاهدی بر صحت این دسته از تعاریف است.
3- جهانیشدن به معنای دنیایی شدن
در این دیدگاه جهانی شدن به معنای گسترده ساختن تجربیات و ارزش ها در اقصی نقاط دنیا و میان مردمان این کره خاکی است. به عبارت دیگر دنیایی شدن خبر از ترکیب و تلفیق فرهنگ ها و تجربه های مردمان دنیا میدهد. همه گیر شدن الگوهای مصرف، رواج شیوه های یکسان زندگی و اداره امور سازمان ها بطور مشابه، مثالهایی از دنیایی شدن است. نظریه های جهان شمول در حوزه های مختلف علمی و کاربرد آن در تمامی دنیا مصداق دیگری از دنیایی شدن می باشد.
4-جهانی شدن مترادف غربی شدن و تجددطلبی
در این دسته از تعاریف بکارگیری و پذیرش شیوه های زندگی اروپایی و آمریکایی در زمینه های اقتصاد، تجارت، مدیریت و صنعت و سایر زمینه ها، جهانی شدن نامیده میشود. گیدنز از زمره کسانی است که مدرنیزاسیون و تجدد طلبی به شیوه غربی را مترادف جهانی شدن دانسته است.
5- جهانی شدن یا سرزمین زدایی
در این طبقه از تعاریف مرزهای جغرافیایی کم رنگ شده و اهمیت گذشته خود را از دست میدهند. فضای اجتماعی در درون مرزبندی های سنتی تعریف نمی شود و همه جای این گیتی پهناور سرای انسان میشود. سرحدات جغرافیایی دستخوش دگرگونی میگردند و مرزها حالتی ماورای مرزی یا مرزگذر پیدا میکنند.در این دسته ازتعاریف روابط فرامنطقه ای روابط غالب میان مردمان کشورها است، پدیده جهانی شدن، جغرافیای سنتی را که مناطق را از هم جدا می کرد در نوردیده و مرزهای قدیمی را در هم شکسته است و از اینرو واژه های بین لمللی و فراملی نمی توانند رسانای این حالت باشند که در آن هیچ چیزی دور نیست و فاصله های مکانی اهمیت چندانی ندارند. اگر در گذشته روابط بین المللی تابع مرزهای سیاسی و جغرافیایی بود، روابط در دنیای جهانی شده تابع مرزها و سرحدات سیاسی نمی باشد و هیچگونه مرزی را برنمی تابد. [7-3]
نتیجه گیری
فرآیند جهانی شدن به صورت امواجی توفنده و غیرقابل اجتناب تمامی مرزهای سیاسی و قانونی کشورها را در هم می نوردد و دولتها باید با پذیرش این پدیده بکوشند تا در اداره مؤثر آن، بهترین نتیجه را برای کشور خود حاصل سازند. نقش مدیریت سازمانها در چنین شرایطی بسیار خطیر و مهم است. مدیریت به صورت سنتی خود برای انجام چنین مأموریتی کارآمدی نخواهد داشت. نگرش درون نگر مدیریت سنتی باید جای خود را به نگاه برون نگر و جهانی بدهد. مدیریت باید خود را از محدودیت سازمان و دولت برهاند و به مجموعه سازمان، دولت و جهان بیاندیشد. به قول دانیل بل امروزه دولت-ملت برای حل مسائل بزرگ زندگی بسیار کوچک و برای حل مسائل کوچک زندگی بسیار بزرگ شده است . برای رویارویی با مسائل پیچیده و گسترده امروز باید با شیوه ای نو به استقبال مسائل جهانی رفت و با قبول یک حیات جمعی مشارکت جو و گشوده به سوی دیگران، پدیده جهانی شدن را به گونه ای سازنده پذیرا شد.
اما فراموش نکنیم که مدیریت در جهانی شدن باید بتواند ضمن نگاه بیرونی و جهان نگر، فرهنگ، جامعه، و مرزوبوم خود را نیز حفظ نماید و قدرت یافتن شبکه های محلی درون مرزی را نیز مورد توجه قرار دهد. مدیریت معاصر برای موفق شدن نیاز دارد که ضمن مشارکت با سایر کشورها و زندگی در یک شبکه جهانی، توانایی مشارکت با نهادهای غیردولتی و محلی را نیز پیدا کند و راه ورسم زندگی جهانی-محلی را بیاموزد. در این شرایط سازمان باید مسیری متعادل را که حاصل توازن بین دروننگری و برون نگری است انتخاب نماید و بکوشد تا جهانی شدن را با محلی شدن تلفیق کند.
واضح است که هرچه حجم مبادلات کشورها بیشتر باشد میزان ارتباط و وابستگی میان آنها افزایش یافته و ادغام اقتصادی وجهانی شدن آسانترخواهد شد. براساس نظریه های اقتصادی ،تجارت آزاد باعث شکل گیری تولید در کشورها برپایه مزیت نسبی آنان می شود. این امر نیز منجر به تشویق تولید وصادرات کالاها و خدماتی می شود که در این کشورها با توجه به منابع وامکانات موجود درکشور با هزینه کمتر تولید می شوند و واردات، جایگزین تولیدات داخلی کالاها و خدماتی می شود که دراین کشورها با توجه به منابع وامکانات موجود گران تر تولید می گردند. به عبارت دیگر برقراری تجارت آزاد منجر به شکل گیری نظام تولید کشورها برپایه مزیت نسبی شده و به تبع آن از منابع موجود در کشور به نحو مؤثرتری استفاده خواهد شد[8]. هم چنین در توجیه اقتصادی کاهش موانع تجاری ، می توان گفت که اگر کشوری موانع تجاری را کاهش دهد منافع اقتصادی آن نه تنها به طرفهای تجاری آن کشور می رسد بلکه خود آن کشور نیز از این کاهش منتفع می گردد.
چون مصرف کنندگان این کشورها به کالاهای ارزان تر وبهتر دسترسی پیدا می کنند و تولید کنندگان این کشورها نیز تحت فشار رقابت،کارایی بهتری پیدا خواهند کرد. بنابراین برقراری سیستم تجارت آزاد میان کشورها باعث همبستگی بیشتر و ادغام سریعتر اقتصادی کشورها خواهد شد وجهانی شدن را تسهیل می کند.
در بعد کیفی، تجارت بین المللی مهم ترین شکل ادغام شدن در اقتصاد جهانی است. این یکی از محرکهای جهانی شدن و یکی از مظاهر آن است. شاخص های تجارت بین المللی برای ارزیابی سطح جهانی استفاده می شود. با این حال، ارزیابی تأثیر جهانی شدن از طریق عامل تجارت بین المللی کاملا پیچیده است. فقدان معیارهای یکسان برای ارزیابی مناسب در سطح نظری ، استفاد?عملی از شاخص تجارت بین المللی در ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر سطح کشور را پیچیده می کند.
بدنبال تئوری های کلاسیک، به شکل سنتی سطح جهانی شدن به طور منظم با شاخص های تجارت بین المللی اندازه گیری می شود که این شاخصها عبارتند از: نسبت کل تجارت و تولید ناخالص، نسبت صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی، سهم کل تقاضای داخلی به کل واردات و غیره .
با توجه به توسع? سریع اقتصادی در دهه های اخیر، انتشارادغام عمودی و تجزی? زنجیره تولید، تئوری های کلاسیک تجارت بین المللی مناسب به طور کامل منعکس کنند? فرآیندهای پویای تجارت بین المللی هستند.
جنبه های جدیدی از نظریه تجارت بین المللی و مطالعات تجربی نشان می دهد که شاخص های تجارت بین المللی بر اساس رویکرد ارزش افزوده با دقت بیشتری می تواند منعکس کنند? سطح جهانی شدن اقتصاد باشد. در دهه های اخیر، با توجه به گسترش زنجیر? کسب و کار جهانی ، پدیده جدیدی در نیازهای تجارت بین المللی در نظر گرفته شده که آن تجارت درون شرکت است. شاخص منعکس کنند? جریان صادرات و واردات بین شرکت مادر و شعبه های آنها می توانند مقادیرسطح جهانی شدن اقتصادی و تفسیر آنها را تنظیم کنند.
به طور خلاصه، سطح جهانی سازی اقتصادی را نمی توان با یک یا چند شاخص تجارت بین المللی ارزیابی کرد، بلکه سنجش درجه جهانی شدن نیاز به ارزیابی جامعی ازتمام شاخصهای تجارت بین المللی دارد.علاوه بر این، در یک بازار بین المللی پویا که بیشتر کشورها در زنجیره تولید جهانی درگیرند و ممکن است وزن شاخص ها در ارزیابی سطح پیچید? جهانی متفاوت باشد. قوانین سختگیرانه ای برای آنچه که مجموعه ای از شاخص تجارت بین المللی بهتر است در ارزیابی سطح جهانی شدن استفاده کنند، وجود ندارد . بنابراین، ساختار وزنهای تنظیم شده و اختصاصی شاخص ها به مختصات کشور بستگی دارد.
منابع
[1]-واترز، مالکوم، جهانی شدن، ترجمه مردانی گیوی-مریدی، تهرانی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، 1379-1
[2]-هابز، توماس، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، تهران: نشرنی، 1380.
[3]- احمد گلمحمدی, جهانی شدن, فرهنگ, هویت, نشر نی, ج اول, تهران 1381, ص 64.
[4]- کیت, نش, جامعه شناسی معاصر, جهانی شدن, سیاست, قدرت, ترجمه محمدتقی دلفروز, انتشارات کویر, چ اول, تهران, 1380, ص 75.
[5]- داریوش اخوان زنجانی, جهانی شدن و سیاست خارجی, مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه, چ اول, تهران 1381, ص 72.
[6]- پل, کندی, پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ, ترجمه عبدالرضا غفرانی, انتشارات اطلاعات, تهران, 1370, ص20.
[7]-حجازی، محمدحسن؛ جهانیشدن و دین (مجموعه مقالات)، تهران، روزنه، 1382، چاپ اول، ص73.
[8] Bernatonyte, D., & Normantiene, A. (2009). Estimation of trade specialization: the case of the Baltic States. Inzinerine ekonomika-Engineering
Economics, 2, 7-17.
Bjelic, P. (2013). New Approach in International Trade Analysis Due to International Factor Movements. Proceedings of the Faculty of
Economics, 7, 17-29.
Dreher, A. (2007). Does globalization affect growth? Evidence from a new index of globalization. Applied Economics, 38, 1091-1110.
Dunning, J.H. (1995). What’s wrong–and right–with trade theory? The International Trade Journal, 9, 163–202.
Feenstra, R. (1998). Integration of trade and disintegration of production in the global economy. Journal of Economic Perspectives, 12, 31-50.
Gersbach, H. (2002). Does and how does globalisation matter at the industry level? World Economy, 23, 209-229.
Helpman, E. (1984). A simple theory of international trade with multinational corporations. The Journal of Political Economy, 92, 451-471.
Hirst, P., & Thompson, G. (2003). The future of globalisation. In J.Michie (Ed.), The Handbook of Globalisation (pp. 17-36). Cheltenham:
Edward Elgar Publishing Limited.
Juscius, V. (2004). The issues of quantitative assessment of globalization. Inzinerine Ekonomika-Engineering Economics, 5, 49-56.
Juscius, V., & Lekaviciene, D. (2007). The impact of internationalization and globalization on the competitiveness of companies. Economics and
Management, 12, 746-753.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.